مددکاری اجتماعی و آسیب شناسی

کاهش آسیبهای اجتماعی و توانمند سازی  و آموزش

مددکاری اجتماعی و آسیب شناسی | تسهیلگران مسیر توانمندی

مجتبی دشتی
مددکاری اجتماعی و آسیب شناسی کاهش آسیبهای اجتماعی و توانمند سازی  و آموزش

مرتضی عامری قدم هشتم سئوال ۱۳ الی ۱۸

برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی

مجتبی دشتی

13ـ چند مثال از شهامتی که در قدم‌های قبلی تجربه کرده‌اید را بنویسید.از آن تجارب چگونه در این قدم استفاده می‌کنید؟

در قدم اول شهامت اقرار به عجز و ناتوانی ، در قدم دوم شهامت تغییر باورها و شروع و درک ارتباط آگاهانه با خداوند ،در قدم سوم با شهامت یاد گرفتیم که اراده و زندگی مان را به خداوند بسپاریم ، در قدم چهارم شهامت نوشتن ترازنامه ، در قدم پنجم شهامت پذیرفتن اشتباهات، همه و همه کمک نمود تا امروز با شهامت و ایمان نسبت به نوشتن تراز و لیست خسارات اقدام نمایم.

14ـ آیا اسمی هست که من هنوز به فهرست خود اضافه نکرده باشم؟ آیا تمایل دارم که اکنون اضافه کنم؟ آیا فهرست من کامل است؟

بله، این سوال می‌خواهد مرا متوجه قسمت انکار بیماری‌ام کند. سوال بعد که از سوال های صداقت و شهامت آمده می‌خواهد یک بار دیگر درجه‌ی تمایل ما را شناسایی کند. ما به عنوان معتاد هم خسارت زده‌ایم و هم خسارت دیده‌ایم. اندازه و مقدار آن مهم نیست، مهم این است با استفاده از اصول روحانی بتوانیم تمایل را درون خود زنده کنیم و آن را انکار نکنیم.

مرتضی عامری

15ـ چه اقداماتی جهت افزایش تمایل خود انجام داده‌ام؟

تمامی اقداماتی که برای رسیدن به آرامش، رهایی، آزادی در قدم‌های قبلی به کار بردم اینجا نیز به کار می‌آید. دعا کنم و از کسانی که این قدم را گذرانده‌اند تجربه و مشورت بگیرم، سطح آگاهی‌ام را نسبت به قدم هشتم افزایش دهم و بدانم این قدم را چرا کار می‌کنم؟ و هدف از کارکرد این قدم چیست ؟و این نکته را درک کنم که در قدم هشتم مواردی وجود دارد که سدراه ارتباط من با خداوند و دیگران می‌شود و اجازه نمی‌دهد که من به هدف اصلی خود که همان رسیدن به حد کمال است برسم.

16ـ در مورد دعا کردن برای پیدا کردن تمایل چه احساسی دارم؟

ما باید به خاطر داشته باشیم دچار یک بیماری هستیم به نام اعتیاد، چه در قدم‌های قبلی چه در این قدم هیچ ابزاری بهتر از دعا برای پررنگ کردن تمایل برای ما کارآمدنیست. دعا در این قدم موجب می‌شود درک کنم که به واسطه‌ی بیماری‌ام به دیگران خسارت زده‌ام و می‌بایست آن را با تمایل و اعتماد به نفسی که به دست می‌آورم به انجام رسانم. دعا موجب می‌شود خود را به جای شخص مقابل که به آن خسارت وارد کرده‌ام قرار دهم زیراکه وقتی خود را به جای او قرار می دهم تمایل درون من زنده خواهد شد.

17ـ آیا احساس وصل بودن یا مربوط بودن به دیگران می‌کنم؟ توضیح دهید.

گاهی از دیگران فاصله می‌گیرم ، دچار انزوا می‌شوم که نتیجه‌ی خسارت‌هایی است که به آنها وارد نموده‌ام. امروز هم می‌ترسم با بعضی از مردم ارتباط برقرار کنم چرا که می‌ترسم به آنها خسارت وارد کنم. اما با تمرکز و درست به اجرا گذاشتن قدم‌ها در زندگی روابطم بهتر شده چون که کمتر خسارت می‌زنم. در قدم چهارم و پنجم متوجه این کمبود در خود شدم و توانستم امروز خود را قسمتی از دیگران ببینم نه کمتر، نه بیشتر.

مرتضی عامری

18ـ آیا احساس همدلی و ملاطفت برای دیگران دارم؟ توضیح دهید.

بله، من امروز متوجه شده‌ام دیگران هم گاهی مثل من دچار ضعف‌ها و کمبودهایی هستند که اگر با آنها مهربانی و همدلی نکنم انسان بودنم را زیر سوال خواهم برد، چرا که شاید سالها می‌گذشت و من هم نمی‌توانستم یک کار درست انجام دهم ولی آنها با همدلی و مهربانی نسبت به من مرا همیشه امیدوار به زندگی نگه داشتند و به رفتار درست تشویقم کردند.


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , محسن سمیعی , تسهیلگران مسیر توانمندی

تاريخ : دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۳ | 14:31 | نویسنده : مجتبی دشتی |

مرتضی عامری قدم هشتم سئوال ۶ الی ۱۲

برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی

مرتضی عامری+ مجتبی دشتی

6ـ فهرست افرادی را که به آنها خسارت زده‌اید با ذکر نوع و طریق خسارت بنویسید؟

نام (حقیقی یا حقوقی) نوع خسارت (عاطفی یا مالی)مقدار و مبلغ شرح ماجرا





7ـچراعذرخواهی تنها، برای جبران خسارتی که زدهام،کافی نخواهد بود؟

چرا که بیشتر اوقات خسارتی که ما زده‌ایم آنقدر زیاد و شدید است که با گفتن معذرت می‌خواهم بهبود نخواهد یافت کسانی که از ما خسارت دیده‌اند بارها این کلمه را شنیده‌اند چه بسا از این کلمه هم متنفر هستند. پس معذرت‌خواهی کلامی به هیچ عنوان پاسخگوی خسارتی که ما زده‌ایم نخواهد بود. این جمله برای شروع خوب است ولی کافی نیست.

8ـچرا تغییر رفتار تنها، برای جبران خسارتی که زده ام کافی نخواهد بود؟

ارمغان قدم هشتم برای ما آزادی است، تغییر رفتار گرچه بسیار خوب است ولی در رابطه با کسانی که ما را می‌بینند و با ما در ارتباطند تغییر رفتار برای شرایط حال و امروز مفید است اما نیاز است از کسانی که ما را نمی‌بینند و از طرف ما خسارت دیده‌اند نیز جبران خسارت نمایم آزادی ما در گرو جبران خسارت از تمام کسانی است که به آنها خسارت زده‌ایم چه در گذشته چه امروز

مرتضی عامری

9ـ آیا خسارت مالی به کسی زده‌ام که نخواهم آن را جبران کنم؟ اگر این خسارت را جبران کنم، زندگی من به چه شکل خواهد بود؟

بله، در بیشتر خسارات امروز به حداقل توانایی رسیده‌ام که جبران نمایم اما ترس، عدم اعتماد و ایمان به خداوند موجب می‌شود آزادی را که قرار است در پس جبران خسارت به دست آورم از خود سلب می نمایم .

خسارت‌ها موانعی هستند در سر راه من و خداوند. من با جبران هر یک از آن خسارت‌ها موانع را برمی‌دارم و به خداوند نزدیک‌تر می‌شوم و به آرامش و آسایش دست خواهم یافت و روابط جدیدی را با مردم بر اساس منطق پی‌ریزی می‌کنم:

10ـ آیا به کسی برای جبران خسارت بدهکار هستم، که او نیز به من صدمه زده باشد؟ چه اقداماتی جهت پیدا کردن تمایل برای این گونه جبران خسارت انجام داده‌ام؟

در زندگی‌امان افرادی هستند که به ما صدمه زده‌اند و ما هم مقابله به مثل کرده‌ایم و حتی از آنها رنجش هم داریم. ما در قدم هشتم نباید به خساراتی که آنها به ما زده‌اند توجه کنیم، ما فقط تراز خودمان را می‌گیریم و باید سعی کنیم یک‌بار دیگر قدم چهارم و پنجم را در مورد آنها اجرا کنیم تا بتوانیم آنها را ببخشیم و بعد به دنبال رفع خسارتی که به آنها زده‌ایم باشیم. امروز باید برای ایجاد انگیزه و تمایلمان برای جبران خسارت از این افراد دعا کنیم، بیماری اعتیاد خود را درک کنیم و بپذیریم که شاید آنها هم در آن شرایط مثل ما با افکار بیمارگونه اقدام به انجام عملی کرده‌اند. با راهنمایمان مشورت کنیم و از رفتارمان ترازنامه تهیه کنیم تا نقاط کمبود و ضعف خود را شناسایی کنیم و بپذیرم که تمامی ما انسان هستیم و امکان خطا در ما وجود دارد.

مرتضی عامری+ مجتبی دشتی

11ـ تشخیص چگونگی دقیق خطاهایمان، به چه شکل در قدم هشتم برای ما ارزشمند است؟ چرا ضروری است که نقش و مسوولیت من در مسايل برایم واضح و آشکار باشد؟

ما دچار یک بیماری هستیم به نام اعتیاد پس همیشه تشخیص‌های ما بنابر باورهای معتادگونه می‌باشد. ما به دیگران خسارت می‌زنیم چون فکر می‌کنیم حق ماست و در آن صورت تشخیص خسارت برایمان سخت می‌شود چون خود را محقّ می‌دانیم. امروز با استفاده از اصول روحانی به‌خصوص صداقت و هم‌چنین تمرین اصول روحانی قدم‌های قبلی سعی می‌کنیم باورهای خود را تغییر دهیم تا با وجدان بیدار بتوانیم خسارات وارد شده را شناسایی کنیم و تشخیص دهیم. لازم است نقش و مسوولیت خود را با استفاده از قدم ششم و هفتم پیدا کنیم تا خود را راحت‌تر در معرض جبران خسارت قرار دهیم.

12ـ چند مثال از صداقتی که در قدم‌های قبلی تجربه کرده‌ام را بنویسید.چگونه از آن تجارب در این قدم می‌توانید استفاده کنید؟

با ورود به مسیر بهبودی بهترین نوع صداقت در من شروع به رشد کرد. من به عنوان یک معتاد همیشه در انکار بودم و در قدم یک توانستم لایه‌های انکار را کنار بزنم و با صداقت معتاد بودنم را اعلام نمایم. در قدم دوم صداقت به من کمک کرد باورهای غلط خود را شناسایی کنم تا به آنها تکیه نکنم. در قدم سوم حضور خدا را بیشتردرک نمودم و صادقانه تسلیم خواست و اراده‌ی او شدم. در قدم چهارم سعی کردم به خود دروغ نگویم و تمام لایه‌های درونی خود را که پر از کینه و نفرت و رنجش و مسايل جنسی بود با صداقت به روی کاغذ بیاورم و در قدم پنجم بود که صداقت و شهامت یکی شد و من توانستم اعتماد کنم و آن را بازگو نمایم. در قدم ششم عدم صداقت درون خود را شناسایی کردم و در قدم هفتم سعی نمودم که این کمبود درون را به تعادل برسانم. امروز در قدم هشتم با صداقتی که دارم متوجه خسارات به بار آمده شده‌ام و تا زمانی که امکان زندگی برایم وجود دارد صادقانه در پی جبران خسارت خواهم بود تا به آزادی و رهایی دست یابم


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , محسن سمیعی , تسهیلگران مسیر توانمندی

تاريخ : دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۳ | 14:19 | نویسنده : مجتبی دشتی |

مرتضی عامری قدم هشتم سئوال ۱ الی ۵

برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته#مجتبی_دشتی

قدم 8

ما فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زده بودیم تهیه كرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شدیم.

پروردگارا، مرا از بند گذشته‌ی ملال‌انگیز رها کن.

گذشته‌ای که بر اثر عدم آگاهی به همنوعان زیان و لطمه رسانده‌ام. مرا حضور ذهن و شهامتی عطا کن تا به یاد بیاورم به کسانی که آسیب رسانده‌ام و موجبات جبرانش را برایم مهیّا کن.

امید دارم تا زمانی که از تو تبعیت می‌کنم به هیچ‌کس آسیب و زیانی نرسانم.

«آمین»

مجتبی دشتی

قدم هشتم می‌خواهد به فرد کمک کند که با گرفتن و پذیرفتن مسوولیت نابسامانی‌ها و خرابی‌های گذشته شرایطی را برایش مهیّا کند تا در مواجهه با اجتماع خجالت‌زده و شرمسار نباشد. انسان‌ها نیازمند زندگی در کنار هم و ایجاد رابطه با هم می‌باشند، قدم هشتم جایگاه مناسبی جهت شناسایی و تمرین برای از سرگیری روابط از دست رفته است.

معتاد روابطش را یا با علم و آگاهی از دست می‌دهد یا عدم آگاهی، در هر دو صورت فرق نمی‌کند مهم این است که برای از دست دادن رابطه‌ای حتماً پیش‌زمینه‌هایی مثل کینه و رنجش یا خسارات و صدمات عاطفی و مالی دخیل بوده که با ریشه‌یابی و جبران آنهاست که می‌تواند روابط، دوباره از سر گرفته شود یا اگر هم ترمیم نشد لااقل مانند قارچ سمّی در صفحات خاطرات‌ رشد نکند.

از انجام این قدم ترسی به خود راه ندهید و هیچ سناریویی در رابطه با اینکه شاید شرم و خجالت سراغتان بیاید یا نتوانید به چشم آنهایی که بدان‌ها خسارت زده‌اید نگاه کنید یا آنها شما را هرگز نبخشند ... در ذهنتان تداعی نکنید.

برداشت این قدم می تواندجرقه‌ی شروع دوباره‌ی دوستی‌ها باشد که به علت بیماری اعتیاد آنها را به دشمنی یا کینه و رنجش تبدیل کرده بودید. در این قدم تجربه‌ای جدید و نو از زندگی مسالمت‌آمیز و بدون ضرر و خسارت به دیگران را تجربه خواهید کرد. فقط باید سعی‌تان این باشد که فهرستتان را تکمیل کنید. شاید بعد از انجام گام نهم و جبران خسارت این لیست. فهرست دوستان خوب و صمیمی شما بشود.

1ـ آیا به هیچ شکلی در کارکرد قدم هشتم مردد هستیم؟ چرا؟

بله، گاهی با تصور بر اینکه شاید خساراتی به بار آورده باشیم که زیاد باشد یا غیرقابل جبران باشد و یا از رویارویی با افرادی که به آنها خسارت‌زده‌ایم ترس و شرمندگی سراغمان بیاید و آیا بعد از عنوان کردن پذیرفته خواهیم شد یا با مشکلات قانونی مواجه خواهیم گشت.

مرتضی عامری

2ـ آیا نیاز به تامل و مشورت با راهنمای خود را قبل از آغاز جبران خسارت، تشخیص می‌دهم؟ آیا در هیچ شرایطی به واسطه‌ی تعجیل و شتاب در جبران خسارت باعث بروز خسارات جدیدی شده‌ام؟ آن شرایط چه بوده است؟

ما در هیچ شرایطی نمی‌توانیم با عجله و شتاب جبران خسارت نماییم. با عدم شناخت نسبت به خسارت‌ها و عمق آنها شاید دوباره موجب خسارت جدیدی شویم که روند بهبودی‌مان را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. ما سعی می‌کنیم با صبر و حوصله و مشورت بهترین راه را برای جبران خسارت پیدا کنیم.

3ـ فهرست رنجش‌هایی که بر سر راه تمایل شما جهت جبران خسارت وجود دارند را بنویسید؟

در این سوال اسامی کسانی را می‌نویسیم که از آنها رنجش داریم و ما به آنها نیز خسارت زده‌ایم و چون هنوز آنها را نبخشیده‌ایم تمایل به جبران خسارت از آنها را نداریم

4ـ آیا می‌توانم در حال حاضر از این رنجش‌ها رها شوم؟ اگر نه، آیا تمایل دارم که به هر حال نام این افراد را در فهرست خود بنویسیم و بعداً نگران جبران خسارت از آنها باشم؟

اگر ما از رنجش‌هایمان نشویم تهیه‌ی فهرست قدم هشتم و تمایل یافتن برای جبران خسارات کار مشکلی خواهد شد ما می‌بایست نام آنها را در لیست خود بیاوریم ما نمی‌خواهیم با استفاده از انکار بیماری‌مان خسارت‌هایی را که زده‌ایم را انکار کنیم و برای آنها توجیه بیاوریم. ما به دنبال سهم و تراز خود می‌گردیم هر چقدر هم کوچک باشد.

مرتضی عامری

5ـ آیا کسی هست که من به او جبران خسارت بدهکار باشم ولی او تهدیدی برای سلامت یا امنیت من باشد یا مورد دیگری وجود داشته باشد که من نگران حال آن شخص باشم؟ ترس‌های من چیست؟

بله – بسیار زیاد خسارات عاطفی و مالی در فهرستمان داریم . ترس یعنی فقدان ایمان در درون و دوربودن از قدرت الهی .

شاید خسارات به بار آمده را در حال و شرایط موجود نتوان انجام داد اما با این نیت که من تصمیم دارم خسارات را جبران نموده و خود را از بند رنجشها رها کنم ایده ای قابل قبول است به خاطر داشته باشم هر جبران خسارتی را به دور از تصمیم احساسی ، همراه با تعقل و مشورت به انجام رسانم.


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , محسن سمیعی , تسهیلگران مسیر توانمندی

تاريخ : دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۳ | 11:58 | نویسنده : مجتبی دشتی |

مرتضی عامری قدم هفتم سئوال ۱۶ الی ۲۱

برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی

مجتبی دشتی

16ـ آیا باور دارم که فقط نیروی برتر می‌تواند کمبودهای مرا برطرف کند؟ یا سعی کرده‌ام خودم نیز آنها را برطرف کنم؟

بله، زیرا هر گاه خواستم به تنهایی و با نیروی اراده‌ی شخصی آنها را کنترل یا برطرف کنم از دستم خارج شد و حتی بدتر هم شد.

17ـ آیا از اینکه کمبودهای من بلافاصله بعد از درخواستم برطرف نشده‌اند دچار بی‌حوصلگی شده‌ام؟ یا اینکه اطمینان دارم هر وقت که خدا بخواهد، آنها برطرف خواهند شد؟

امروز باید سعی‌مان این باشد که به صبر به عنوان یک هدیه‌ی الهی نگاه کنیم، عجول بودن و بی‌حوصلگی شاید موجب چیدن میوه‌ی نارسیده و کال باشد اما صبر و حوصله بستری را فراهم می‌کند برای اندیشیدن و تصمیم درست اتخاذ کردن. اعتماد و ایمان به تنهایی هرگز برای کارکرد این قدم کافی نیست پس نیاز است که ما صبر و حوصله را نیز تمرین کنیم حتی اگر مدت‌ها از زمان درخواستمان برای برطرف شدن کمبودهای‌مان گذشته باشد. در واقع بی‌حوصلگی یکی از نقايص ماست.

مرتضی عامری

18ـ آیا حس تناسب و تعادل من، اخیراً به هم خورده است؟ آیا خود را تواناتر و زرنگ‌تر از آن چیزی که هستم تصور می‌کنم؟

زمانی که از مبدا هستی فاصله می گیرم و این حس که من به تنهایی می توانم امورم را به انجام رسانم در من شکل می گیرد از حس تعادل و تناسب خارج می شوم . نباید فراموش کنم که اگر امروز قدرتی در مسیر زندگی بدست آورده ام همه به خاطر لمس و حضور خداوند در زندگی ام می باشد و اوست که کارگردان و بازیگردان زندگی من است

19ـ آیا مواقعی بوده که بتوانم از عمل از روی نقايص خود اجتناب کنم، و به جای آن یک اصل روحانی را تمرین نمایم؟ آیا این را به عنوان عمل و تاثیر خداوند بر زندگی خود تشخیص می‌دهم؟

انجام قدم هفتم به ما آزادی انتخاب خواهد داد و باید آگاه باشیم که این قدم درمان یا شفا نیست. اگر بر طبق اصول روحانی نهفته در برنامه دوازده قدمی زندگی کنیم از تقلاّ و دست و پا زدن برای تغییر حقیقت زندگی دست خواهیم برداشت. امروز شاید ترس‌ها گریبانمان را بگیرند اما با اصول روحانی که فراگرفته‌ایم نیاز نیست در مقابله و مواجه شدن با آنها از روش‌های مخرب بهره گیریم. مثلا در مقابل خشم و عصبانیت دیگران ، متانت و صبر پیشه کنیم.

مرتضی عامری+ مختار سائقی

20ـ کدام یک از کمبودهای من در زندگی برطرف شده‌اند یا از قدرتشان کاسته شده؟

ما هیچگاه به کمال نمی رسیم اما آرزوی رسیدن به آن ما را به حرکت وامی دارد، کمبودهای زیادی درزندگی مان قابل شهود بود مثل ایمان ، قدرت جاری کردن اراده خداوند در زندگی مان ، عشق ، محبت ، نوع دوستی و غیره که به مرور زمان و با استمرار بهبودی و توجه به پروسه بهبودی ، روز به روز کمبودهایمان برطرف و نواقصمان کمرنگ خواهد شد.

21ـ چرا قدم هفتم، احساس آرامش را پرورش می‌دهد؟

قدم هفتم باعث می‌شود که دیگر از روی نقايص شخصیتی عمل نکنیم و به دیگران خسارت نزنیم این امر باعث می‌شود به خداوند و دیگران نزدیک‌تر شویم و رشد روحانی‌مان بیشتر ‌شود در نتیجه متعادل‌تر و به هدف زندگی نزدیک‌تر می‌شویم هر گاه ما اصول روحانی را به اجرا درمی‌آوریم. به آرامش می‌رسیم. اگر در طول بهبودی به فروتنی مطلق یا کمال نرسیم همین که این آرزوی بزرگ را در ذهن خود مجسم می‌کنیم هدیه‌ای گرانبها به ارمغان می‌آورد به نام آرامش.


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , محسن سمیعی , تسهیلگران مسیر توانمندی

تاريخ : دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۳ | 11:51 | نویسنده : مجتبی دشتی |

مجتبی دشتی پیشگیری از اعتیاد


پیشگیری از اعتیاد
مقدمه

مصرف نادرست مواد خطرناکی مانند تریاک ، هروئین ، کوکائین ، حشیش یا ماری‌جوانا و ال. اس. دی. در جهان افزایش می‌یابد و شبکه قاچاق بین‌المللی قاچاق مواد مخدر و سوادگران مرگ دام اعتیاد را در همه‌جا می‌گستردانند. اما چرا برخی از افراد آماده تجربه کردن و آزمودن ماده مخدر هستند و یا برای دسترسی به آن تمایل خاصی دارند، در حالی که بسیاری از افراد هرگز پیرامون این دام گام نمی‌نهند؟ به‌سادگی نمی‌توان پاسخ دقیق و عملی به پرسشهای بالا داد و عوامل موثر در ایجاد اعتیاد را طبقه‌بندی کرد در زیر مواردی را بررسی میکنیم.

مجتبی دشتی



مبنای اعتیاد

جوانان سالم ۱۵ تا ۲۰ ساله‌ای که برای کسب تجربه و یا در اثر معاشرت با دوستان نامناسب و یا معتادان به استفاده از ماده مخدر پرداخته‌اند. این گروه از راه کنجکاوی و به علت نداشتن پشتوانه خانوادگی و تربیت صحیح در اثر معاشرت با کسانی که آنها را به استفاده از داروی مخدر تشویق می‌کنند و برای اولین ‌بار مواد مخدر را تجربه می‌کنند و دچار اعتیاد می‌شوند. البته بسیاری از این جوانان به علت احساس درماندگی ، ناکامی ، عدم کفایت و برای رهایی از تنهایی و فشار روانی معتاد می‌شوند و متاسفانه رهایی از این اعتیاد به‌سادگی میسر نمی‌شود.



اختلالات روانی و اعتیاد

اختلال شخصیتی بیش از همه چیز فرد را در برابر اعتیاد آسیب‌پذیر می‌سازد. سپس اعتیاد ، خود اختلالهای موجود را تشدید می‌کند و دایره معیوب ادامه می‌یابد. شخص معتاد برای بدست آوردن ماده مخدر دست به اعمال خلاف قانون و اخلاق می‌زند و با آزاد شدن از قید و بندهای اخلاقی مرتکب جنایت نیز می‌شود. در کل شخصیتهای روان‌نژند و نیز روان‌پریش را می‌توان در برابر اعتیاد بسیار آسیب‌پذیر دانست. شخصیتهای روان‌نژند، یعنی کسانی که دارای بیماریهای روانی خفیف هستند که با ضعف روانی ، اضطراب ، وسواس ، ترس و بی‌تصمیمی مشخص می‌شوند؛ شخصیتهای روان‌پریش ، یعنی کسانی که به علت عدم رشد خلقی ، در سازش اجتماعی دچار اشکال هستند و دارای خلق و خوی متغیر و قضاوت ناپایدار می‌باشند. مبتلایان به این بیماریها آسانتر به مواد مخدر گرایش می‌یابند و در زمره معتادان درمی‌آیند. بدیهی است بسیاری از همین شخصیتها نیز غیر معتاد باقی می‌مانند.

روان‌پریشها دارای رفتارهای ضد اجتماعی و اختلال خلقی هستند و توانایی کافی برای پیروی از قوانین و مقررات را ندارند و روابط آنها با دیگران سطحی است. با آنکه این افراد کم‌هوش نیستند، ولی قادر به تحمل فعالیتهای منظم جسمی و ذهنی نیستند و جا و مکان و کار ثابتی را پذیرا نمی‌شوند. سابقه این افراد نشان می‌دهد که در دوران کودکی ، نا‌آرام و مشکل‌ساز بوده و در مدرسه قدرت سازش نداشته و در محیطهای دیگر نیز فاقد سازش اجتماعی بوده‌اند. روان‌پریشهای مهاجم که دارای اختلال رفتاری شدید هستند و به انجام اعمال تهاجمی و جنایت و حتی آدم‌کشی دست می‌زنند از جمله کسانی به ‌شمار می‌آیند که بیش از همه به ‌طرف اعتیاد گرایش می‌یابند. در عین ‌حال روان‌پریشهای نالایق و غیرفعال نیز که معمولا به دروغ‌گویی ، دزدی ، تقلب و آزار دیگران می‌پردازند، مواد مخدر را وسیله خوشی و آسایش خود به ‌شمار می‌آورند.
نقش تکنولوژی و تمدن

اگرچه پیشرفتهای تکنولوژی در قرن بیستم سبب تحولات دایمی و نیز پیشرفت همه جانبه معیارهای زندگی از جمله بهداشت عمومی گردیده و در بهبود زندگی مردم موثر واقع شده است، اما در عین حال عوارضی چون ترس از تامین آینده و تشویش و اضطراب نیز با خود به ارمغان آورده است که در بسیاری از مردم منجر به پیدایش کشمکش های روانی شده است. کشمکش‌ها ، حتی بیش از محرومیت‌ها ، سبب درهم ریختن مکانیسم‌های دفاعی افراد می‌شود و از اینرو بیماریهای روانی ناشی از کشمکش‌ها و اضطرابها بیش از بیماریهای جسمی بشر را آزار می‌دهند.
افسردگی با اعتیاد درمان پذیر نیست!

افسردگی روانی یکی از بیماریهای شایع عصر ماست که بر روی خلق و خوی و رفتار و احساس فرد اثر می‌گذارد. در نوعی افسردگی فعالیت و اراده و قابلیت حیاتی و جسمانی و اعتماد به نفس کاهش می‌یابد و نشانه‌هایی چون خستگی ، بی‌میلی ، بی‌علاقگی ، کم‌خوابی و ناامیدی بروز می‌کنند. در این موارد نشاط و علاقه و همکاری جای خود را به نگرانی ، ناخشنودی و انزواجویی می‌دهد و بیمار با از دست دادن علایق شغلی و اجتماعی و گاه فردی ممکن است به طرف مواد مخدر نیز گرایش یابد تا شاید آرامش و آسایش بیشتری احساس کند. افرادی که برای برای گریز از تشویش و اضطراب و فشارهای روانی مواد مخدر را انتخاب می‌کنند کسانی هستند که از رو به رو شدن با واقعیات عاجزند و به علت احساس عدم کفایت ، زندگی خود را از واقعیت جدا کرده و آن را بر اوهام و رویا بنا می‌کنند.


نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد فرزندان

خانواده تاثیر عمیقی در کودک می‌گذارد و شخصیت او را پی‌ریزی می‌کند. اگر محیط خانواده سالم باشد کودک دارای اعتماد به‌ نفس ، مهر و محبت و احساس مسئولیت می‌شود. بررسیهای متعدد نشان داده است که اگر کودک مورد توجه خانواده واقع نشود و یا از خانواده طرد شود و یا برعکس اگر بیش از حد مورد توجه و حمایت واقع شود آماده کجروی ، ناسازگاری و تجاوز به حقوق دیگران خواهد شد. کودکانی که در محیط خانه پذیرفته نشده‌اند و با محرومیت عاطفی و فقدان مهر مادری روبرو بوده‌اند، محبت و عواطف دیگران را احساس نمی‌کنند و با ترک خانه و مدرسه و ناسازگاری رفتار خصمانه بروز می‌دهند. این افراد فاقد قدرت سازش می‌شوند.

حمایت بیش از اندازه و اغماض بی‌نهایت پدر و مادر نیز سبب می‌شود که کودک بسیار پرتوقع و به اصطلاح لوس و نازپرورده بار آید و در نتیجه به ‌تدریج در سازش با دیگران دچار اشکال شود. چنین فردی به‌عنوان یک موجود ضد اجتماعی طعمه خوبی برای قاچاقچیان مواد مخدر و جنایتکاران به ‌شمار می‌آید. برقراری رابطه صحیح پدر و مادر با کودک سبب می‌شود که رشد شخصیت بچه سیر طبیعی داشته باشد و از انحراف و کجروی مصون بماند. عواقب خطرناک اعتیاد ایجاب می‌کند که والدین از لحظه تولد ، بچه را موجودی بدانند که یاد می‌گیرد و رشد شخصیت او منوط به برقراری رابطه صحیح بین همه اعضا خانواده است. مواظبت مادر از کودک و ایجاد رابطه عاطفی با فرزند و رفتار خردمندانه توام با مهربانی پدر نه تنها به رشد شخصیت و متعادل شدن کودک کمک می‌کند، بلکه در صورت اعتیاد اتفاقی در دوره بلوغ نیز درمان را آسان می‌سازد.


برچسب‌ها: مجتبی دشتی , محسن سمیعی , پیشگیری از اعتیاد , تسهیلگران مسیر توانمندی

تاريخ : سه شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 20:46 | نویسنده : مجتبی دشتی |

مرتضی عامری قدم سوم سئوال 37 الی 42

برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی ویراست و چاپ دهم

مرتضی عامری

37. چه شهود و مدارکی دارم که دیگر می‌توانم با دلگرمی به بهبودی خود اعتماد کنم؟

امروز بهترین شاهد حضور خداوند در زندگی است، به او اتکا می‌کنم و اعتماد دارم و هم‌چنین شواهد دیگری از قبیل: معجزه‌ي از بین رفتن وسوسه‌ها، افکارم کمتر با زشتی‌ها هماهنگ می‌شود، امروز ترس‌هایم کمتر شده، پاک هستم و دغدغه مصرف مواد را ندارم حتی در سختی‌ها و مشکلات، با راهنمایم مشورت می‌کنم. امروز با اصول روحانی زندگی می‌کنم و آرامش بیشتری دارم، وقتی دعا می‌کنم از خودپسندی و خودخواهی دور می‌شوم، امروز فقط خود را نمی‌بینم و حضورخداوند در زندگی‌ام کار می‌کند.

38. اخیراً چه کاری کردهام که نشاندهندهي تعهد من به بهبودی و به کارگیری برنامه باشد؟ (مثال پست خدماتی در برنامه قبول کردهام؟) آیاموافقت کردهام راهنمای دیگرمعتادان درحال بهبودی باشم؟آیارفتن درجلسات علیرغم هرگونه احساسی که داشتهام ادامه دادهام؟آیابه کارکردن باراهنمای خود حتی اگر اوحقیقت تلخی را به من گفته باشدیاراهکاره ایی را به من پیشنهادکرده باشدکه موردپسند من نبوده ادامه دادم؟

خدمت‌هایی که در برنامه به عهده می‌گیرم، با وجود احساسات بد و خوب ، باز در جلسات حضور دارم و مشارکت می‌کنم، کارکرد قدم‌ها، اصل تعهد تصمیم گرفتن برای واگذاری و سپردن امور به دستان مهربان خدا و تکرار آن حتّی اگر به نظرمان اتفاق مثبتی رخ ندهد اصل تعهّد را باید با تاکید و تایید به صورت مدام و منظم به عمل درآوریم.

39. آیا هیچ بهانه و دستاویزی برای تصمیم گرفتن جهت واگذاری و سپردن اراده و زندگی خود به مراقبت خداوند دارم؟

یکی از بهانه‌ها و دستاویزها می‌تواند این باشد که من در پس سپردن نمی‌دانم که شرایط زندگی‌ام چگونه خواهد شد. آیا اعتماد به خدا دستاورد خوبی و خوشایندی دارد چون برایم ناشناخته است می‌ترسم و با خود می‌گویم شاید آن طوری که من فکر می‌کنم نباشد

.( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)

40. آیا احساس می‌کنم که اکنون آماده هستم تا به او بسپارم؟

این احساس زمانی در من قوت می‌گیرد که حس مسوولیت‌پذیری و تعهّدپذیری در سپردن را به خوبی انجام دهم و این نشانه‌ي آمادگی من است. زمانی که به او اعتماد کنم و بدون ترس بتوانم به او اتکا کنم این حس آمادگی ، بعد از رها شدن از حس‌هایی هم‌چون «خود می‌دانم و می‌توانم»در من به وجود می‌آید.

مرتضی عامری،

https://s2.uupload.ir/files/۲۰۲۲۰۵۱۵_۱۱۴۰۳۶_ndhy.jpg

41. چگونه تسلیم در قدم یک به من در قدم سوم کمک می‌کند؟

همان طور که تسلیم در مقابل افکار اعتیادی و مصرف مواد توانست مرا به گامی جلوتر حرکت دهد. از این تجربه قدم یک می‌توانم استفاده کنم و از افکار مسموم خود که همیشه مشوقم در انجام کارهای خودمحورانه بود و در نهایت به جنگ و کشمکش درونی منتهی می‌شد دست بردارم. تسلیمی که من از قدم یک به همراه خود آورده‌ام اینجا متقاعدم کرد که در سپردن سود بیشتری عایدم خواهد شد، تسلیم قدم یک مرا در گردونه رشد و پویایی و اعتماد کردن در این قدم سوق داد و بعد از رهایی از دست افکار خود در پناه خداوند قرار داد.

تسلیم قدم یک و امیدواری قدم دو پذیرش تصمیم به سپردن را در من تقویت نمود.

42. چه اعمالی در نظر دارم که جهت به کار گرفتن تصمیم خود به اجرا درآوردم؟ کار کردن باقی قدم‌ها در این مقوله می‌گنجد؟

چیزهایی را که در رابطه با قدم سوم شنیده‌ام و در سوالات پاسخ دادم را با کمک دیگر دوستان که این قدم را در زندگی‌شان به اجرا گذاشته‌اند من هم همان را تکرار نمایم.

دریچه‌ي ذهنم را باز گذاردم و با جدیت قدم‌ها را پی گیرم و بدانم که قدم‌ها را باید در زندگی عمل کنم تا به روحانیت برسم. روحانیت تئوری نیست بلكه عملیست. حال نیاز است که ما قدم بعدی را برداریم تا یک گام به آرامش نزدیک‌تر شویم.

.( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)

Facebook: Mojtaba Dashti

Instagram: socialpathologist

Email: dashti620@gmail.com

Web: www.dashti620.blogfa.com

مرتضی عامری، نسرین فاضلی اکبری


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , محسن سمیعی , تسهیلگران مسیر توانمندی

تاريخ : دوشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 21:21 | نویسنده : مجتبی دشتی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.