مددکاری اجتماعی و آسیب شناسی

کاهش آسیبهای اجتماعی و توانمند سازی  و آموزش

مددکاری اجتماعی و آسیب شناسی | اردیبهشت ۱۴۰۴

مجتبی دشتی
مددکاری اجتماعی و آسیب شناسی کاهش آسیبهای اجتماعی و توانمند سازی  و آموزش

اعتیادرفتاری قسمت اول مرتضی عامری

در این مقاله در خصوص اعتیاد رفتاری....

مقدمه اعتیادهای رفتاری

مجتبی دشتی+ موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی

این بخش از کتابچه، اطلاعاتی کلی و اجمالی در باره اعتیادهای رفتاری در اختیار خواننده قرار می دهد. در این قسمت، روند کلی و عوارض رایجی که در انواع اعتیادها مشاهده می شوند، تشریح شده اند. علاوه بر این، اطلاعات دیگری نیز درباره برنامه های۱۲ قدم انجمن هاي گمنام که ثابت شده است موثرترین روش برای بهبودی از هر گونه اعتیادهای رفتاری است، در این قسمت ارایه شده است.

بخش مربوط به معرفی اعتیادهای رفتاری به قسمت های زیر تقسیم شده است:

۲- اعتیاد رفتاری چیست

اعتیادهای رفتاری همانند اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد واقعی محسوب می شوند و زندگی افراد مبتلا را تباه می کنند. این گونه اعتیادها بر اثر وسواس و رفتارهای اجباری و مشغول شدن ذهن با مسایلی همچون قمار، عشق و علاقه، روابط جنسی یا پر خوری به وجود می آیند. اعتیادهای رفتاری نیز همانند اعتیاد به مواد مخدر، بیماری خانوادگی محسوب می شود چون زندگي بستگان و اطرافیان فرد مبتلا را نيز تحت تاثير قرار داده و به آشوب مي كشد. در این بخش از کتابچه، اطلاعات کلی و اجمالی در باره انواع اعتیادهای رفتاری که دانشمندان آن را نیز همانند اعتیاد به مواد مصرفي ، بسیار متداول و ویرانگر می دانند، ارایه شده است.

اعتیاد رفتاری چیست

• اعتیاد رفتاری به رفتاری اجباری وسواس مانند گفته می شود که فرد مبتلا نمی تواند آن را کنترل کند و با وجود آسیب های که به خود وی و دیگران می رساند نمی تواند فقط با اراده خود از آن دست بردارد. این گونه رفتارهای اعتیادی عبارتند از قمار، روابط جنسی ، اعتیاد به غذا یا پرخوری، اعتیاد به کار و اینترنت. اصطلاح رفتارهای اعتیادی را می توان درباره انواع رفتاری ها مزمن و وسواس گونه که باعث می شود فرد مبتلا دچار اضطراب و تشویش شود اما با مصرف مواد شميايي مخدر همراه نیست، به کار برد.

• درك و پي بردن به ماهيت رفتارهای اعتيادی كار چندان ساده اي نيست. تشخيص اعتياد به مواد مخدر به علت اينكه فرد معتاد مواد عملاً مصرف مي كند و عوارض و نشانه هاي اعتياد به مواد نيز كاملا مشخص هستند به سادگي امكان پذير است. براي مثال وقتي فردي به كوكائين اعتياد داشته باشد، مردم به راحتي مي توانند معتاد بودن اين فرد را تشخيص دهند. شخص معتاد به مواد مخدر با آنكه مي داند مصرف اين ماده مخدر پي آمدهاي بسيار مخرب و زيان آوري براي خود او و ديگران دارد اما نمي تواند مصرف آن را فقط با تكيه به اراده خود قطع کند یا مصرف مواد را كنترل كند. مصرف كنندگان مواد مخدر معتاد هستند و از ظاهر و رفتار آن ها به خوبي مي توان معتاد بودن آن ها را تشخيص داد. بر خلاف رفتارهای اعتيادی كه تحقيق و پژوهش چنداني درباره آن صورت نگرفته است درباره اعتياد به مواد مخدر تحقيقات بسيار گسترده و فراواني انجام شده است و نتيجه همه تحقيقات نشان مي دهد كه اعتياد به مواد مخدر در واقع يك نوع بيماري است كه بر اثر آسيب ديدن مغز ايجاد مي شود. مصرف مواد شيمايي مخدر باعث مي شود كه سيستم ارتباطي مغز فرد معتاد به تدريج از حال عادي و طبيعي خارج شود. خلاصه اينكه اعتياد به مواد مخدر اعلائم و نشانه هاي بسيار مشخصي دارد و به راحتي مي توان معتاد بودن يك فرد به مواد مخدر را تشخيص داد.

مجتبی دشتی+ موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی

• بر خلاف اعتياد به مواد مخدر، رفتارهای اعتیادي در بيشتر مواقع ناديده گرفته شده و چندان جدي گرفته نمي شوند چون اين نوع اعتياد با مصرف مواد شيمايي همراه نمي باشد. از جمله عوامل و مسايل ديگري كه باعث مي شود تشخيص رفتارهای اعتیادی دشوار شود اين است که رفتارهايي كه حالت اعتياد پيدا كرده اند در واقع جزيي از رفتارهاي روز مره انسان ها هستند و رفتارهاي عجيب و غريبي نيستند كه بتوان غير عادي بودن آن ها را به راحتي تشخيص داد. كارها و رفتارهايی همچون خوردن و نوشيدن، كار كردن و لذب بردن از رابطه جنسي در واقع بخشي از زندگي هر انساني را تشكيل مي دهند. به همين علت است كه به اعتياد رفتاري ” اعتياد فرايند” نيز گفته مي شود. برخلاف مصرف مواد مخدر كه كاري غير طبيعي و غير عادي براي يك انسان سالم محسوب مي شود، رفتارهاي اعتيادي بخشي از فرايند زندگي انسان محسوب مي شوند. فقط زماني كه اين گونه رفتارها حالت وسواس و مخرب پيدا مي كنند به آن ها رفتاري اعتيادي گفته مي شود. متخصصان و مراكز علمي در غرب به تازگي به ماهيت رفتارهاي اعتيادي پي برده و به تشريح و معرفي آن پرداخته اند.

• الگوهاي رفتاري افرادي که به رفتارهاي اعتيادي مبتلا هستند و كساني که به مصرف مواد مخدر اعتياد دارند در بسياري از زمينه ها به يكديگر شباهت دارد. در واقع بسياري از كساني كه به مصرف مواد مخدر اعتياد دارند از رفتارهاي اعتيادي نيز رنج مي برند. همه معتادها براي اينكه در درون خود احساس بهتري داشته باشند به چيزهايي در خارج از وجود خود متوسل مي شوند. ( در جلسات انجمن هاي گمنام اين جمله اغلب تكرار مي شود كه “بهبودي مساله اي است كه بايد در درون انسان ايجاد شود”). معتادان، اعم از معتاد به مواد مخدر يا روابط جنسي تلاش مي كنند تا از احساس ناخوشايند و ناراحت كننده اي كه آن ها را عذاب مي دهد فرار كنند و سعي مي كنند تا احساس خوبي به دست آورند تا بتوانند با تشويش هايي كه با آن دست به گريبان هستند كنار بيايند يا از احساس درماندگی و عاجز بودن و اين گونه احساسات آزار دهنده خلاص شوند. براي مثال بسياري از كساني كه به مواد مخدر اعتياد پيدا كرده اند در ابتدا براي اينكه احساس آرامش كنند و مشكلات اجتناب ناپذير زندگي را تحمل كنند و با ناراحتی ها و تشويشي كه از آن رنج مي برند كنار بيايند به مصرف مواد مخدر روي آوردند. در واقع مواد مخدر آن كاري را براي افرادي كه به اعتياد روي آورده¬اند انجام مي داد كه خود آن ها فقط با تكيه به قدرت دروني خود قادر به انجام آن نبودند. برخي از افراد نيز براي فرار از مشكلات زندگي و تشويش ها و نگراني هاي خود و پيداكردن احساس بهتر و آرامش، به قمار روي مي آورند يا اينكه تمام طول روز را براي فرار و مقابله با مشكلات زندگي پشت كامپيوتر مي گذراند.

• افراد معتاد، معتاد بودن خود را به شدت انكار مي كنند چون متخصصان درمان اعتياد، انكار كردن را يكي از نشانه هاي اين بيماري محسوب مي كنند. اعتياد تنها بيماري است كه فرد بيمار، بيمار بودن خود را انكار مي كند بايد توجه داشت كه انكار اعتياد يكي از عمده ترين عوامل و موانع بهبودي از بيماري رفتارهاي اعتيادي نيز مي باشد. است. با توجه به اينكه رفتارهاي اعتيادي بخشي از رفتارهاي روز مره زندگي هستند در نتيجه كساني كه از اين نوع اعتياد رنج مي برند راحت تر مي توانند حالت اعتيادي رفتارهاي خود را انكار كنند چون آن رفتارها در واقع بخشي از رفتارها و اقداماتي هستند كه انسان¬ها هر روز آن ها انجام مي دهند و فرد معتاد نيز انكار مي كنند كه رفتار او از حالت عادي خارج شده و حالت غير طبيعي و ناسالم پيدا كرده است. بيشتر كساني كه به رفتارهاي اعتيادي مبتلا هستند مي گويند ما كه مواد مصرف نمي كنيم كه معتاد بشويم و با گفتن اين حرف مشكلي را كه از آن رنج مي برند يعني رفتارهاي اعتيادي خود را توجيه مي كنند. بيشتر معتادان به اعتيادهاي رفتاري به عواقب خطرناكي چون زندان و تيمارستان كه بسياري از معتادان به مواد مخدر با آن روبرو مي شوند، دچار نمي شوند و براي پيدا كردن مواد مخدر خود را به آب و آتش نمي زنند و به همين علت به راحتي ادعا كنند كه مشكل آن ها بسيار ناچيز است و مساله مهمي محسوب نمي شود. بسياري از معتادان به رفتارهاي اعتيادي پس از گذشت زمان طولاني از اعتيادشان، سرانجام از انكار دست بر مي دارند و رفتارهاي اعتيادي خود اعتراف مي كنند و پس از كنار گذاشتن انكار است كه مي توانند در راه بهبودي خود از رفتارهاي اعتيادي قدم بردارند.

• عواقب و پي آمده هاي رفتارهاي اعتياديه به همان اندازه اعتياد به مواد مخدر واقعي و شديد هستند. رفتارهاي اعتيادي نيز مي توانند همانند اعتياد به مواد مخدر زندگي انسان را تباه و عواقب بسيار مخرب و ويرانگري داشته باشد. در ميان عواقب و پي آمدهاي رفتارهاي اعتيادي مي توان به از دست دادن شغل، متلاشي شدن كانون خانواده، فلاكت و مشكلات مالي، بستري شدن در بيمارستان رواني و در نهايت خودكشي اشاره كرد.

• عوارض و نشانه هاي رفتارهاي اعتيادي شباهت بسياري به عوارض اعتياد به انواع مواد مخدر دارد. هم معتادان به مواد مخدر و هم رفتارهاي اعتيادي از وسواس فكري و جنون و نداشتن عقل سالم رنج مي برند. كساني كه رفتارهاي اعتيادي دارند نيز همانند ديگر معتادان نمي توانند تنها با اراده شخصي خود رفتار اعتيادي خود را ترك كنند. در واقع داشتن يا نداشتن اراده، نقش چنداني در اعتياد بازي نمي كنند. فردي كه از رفتارهاي اعتيادي رنج مي برد فقط با تكيه به اراده شخصي خود نمی تواند رفتار اعتيادي خود را اصلاح يا آن را به دست فراموشي بسپارد و به فرد بهتر و سالم تري تبديل شود. فرد مبتلا به رفتارهاي اعتيادي نيز همانند فرد معتاد به مواد مخدر از شرايط و وضعيتي رنج مي برد كه دامنه و شدت آن از قدرت اراده شخصي آن ها فراتر رفته و از كنترل آن ها خارج شده است. افراد مبتلا به رفتارهاي اعتيادي نيز همانند معتادان به مواد مخدر براي بهبودي از اين بيماري به درمان و روش مناسب براي رهايي از چنگ اعتياد نياز دارند.

• رفتارهاي اعتيادي نيز همانند اعتياد به مواد مخدر در اعماق روان فرد معتاد ريشه دارند. رفتارهاي اعتيادي در واقع عوارضي هستند كه نشان مي دهند فرد مبتلا به اين نوع اعتياد تلاش مي كند تا از احساسات ناخواسته و ناخوشايندي كه دچار آن است فرار كند يا در واقع وسيله¬اي هستند كه فرد مي خواهد با توسل به آن ها مي خواهد از مشكلات و گرفتاري هاي زندگي فرار كند و با آن ها كنار بيايد. براي مثال فردي كه دچار اعتياد به خوردن بيش از حد غذا يا همان پرخوري است شايد در كودكي به حال خود رها شده بوده يا از مهر و محبت والدين محروم بوده است. چنين كودكي، وقتي بزرگ مي شود براي رها شدن از عذاب هاي رواني دوران كودكي به پرخوري اعتياد پيدا كند چون مي خواهد كمبود محبت دوران كودكي را با پرخوري در دوران بزرگسالي جبران كند. در مورد فردي كه به رفتار جنسي اعتياد پيدا كرده است ممكن است و نه هميشه كه در دوران كودكي احتمالاً مورد آزار جنسي اطرافيان يا والدين قرار گرفته باشد و اكنون كه بزرگ شده است چنين فكر مي كند كه تنها راه جلب توجه و عشق ورزيدن همان رفتارهايي است كه سر خودش آمده است و به همين علت است كه در داشتن رابطه جنسي از خود بي بند و باري نشان مي دهد.

انواع رفتارهای اعتيادی

مجتبی دشتی+ موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی

برخي از رفتارها كه مي توان آن ها را رفتارهای اعتيادی به حساب آورد به اين شرح مي باشند:

۱- هم وابستگي

۲- پرخوري

۳- قمار

۴- رابطه جنسي (سكس)

۵- عشق

۶- كار

۷- خريد كردن

۸- بدهكاري

۹- اينترنت

۱۰- بازي هاي كامپيوتري

شواهد علمی

• دانشمندان و رفتار شناسان بر اين باورند که هر موضوع يا مساله اي كه بتواند انسان را تحريك كند، مي تواند اعتيادآور باشد. در مواقعي كه رفتارهايی همچون قمار كردن يا بازي هاي كامپيوتري، چت كردن يا جستجو كردن در اينترنت از حالت عادت خارج شده و شكل واسوس اجباري پيدا مي كند، در آنصورت مي توان گفت كه آن رفتار از مرحله رفتار عادي و معمولي گذشته و شكل اعتيادي پيدا كرده است. اداره بهداشت و درمان آمريكا با تغيير تفكر پيشين خود كه فقط اعتياد به مواد شيمايي مخدر و مشروبات الكلي، نيكوتين و هروئين را در رديف اعتياد قرار مي داد، اكنون در دو کتابجه راهنماي تشخيص بيماري ها و ناهنجاري هاي رواني، اعتياد به غير مواد همچون رفتارهاي اعتيادي را نير در رديف اين گونه بيمارها و اعتيادها قرار داده است. يكي از اين كتابچه هاي راهنما تشخيص و نشانه هاي علمي آماري ناهنجاري هاي رواني و ديگري طبقه بندي بين المللي بيماري ها (DSM-IV-TR & ICD-10) نام دارند

• اين طرز فكر كه حتي بدون مصرف مواد و داروهاي روانگردان نيز ممكن است فرد دچار اعتياد شود (يعني رفتارهاي اعتيادي) براي اولين بار توسط روان شناس و نويستنده اي به نام استنتون پيل كه در زمينه اعتياد به مشروبات الكلي، اعتياد و درمان آن، كتاب ها و مقاله هاي فراواني نوشته است، به كار برده شد. به اعتقاد اين روانشناس، معتادان به مجموعه خاصي از رفتارها و تجربياتي كه داشته اند وابسته اند كه واكنش نشان دادن به مواد شيميايي مخدر يكي از آن هاست. بر اساس نظريه استنتون پيل، برخي از پژوهشگران به اين نتيجه رسيده اند كه اعتياد ضرورتاً به معني مصرف مواد شيميايي نيست. براي مثال، كلمه اعتياد در باره تعداد زيادي از رفتارهاي وسواس مانند و غير قابل كنترل همچون قمار ، بازي هاي كامپيوتري، زياده روي در خوردن و نوشيدن، ورزش و تمرين¬هاي بدني، استفاده بيش از اندازه از رسانه¬ها، روابط جنسي بيش از حد، كار بيش از اندازه و بيمار گونه و رفتارهاي جنايتکارانه خارج از اختيار، گفته می شود. با اينكه اين گونه رفتارها با مصرف مواد شيميايي مخدر و روانگردان همراه نيستد، اما گروهي از پژوهشگران به اين نتجه رسيده اند كه نشانه ها و شاخص اصلي رفتارهاي اعتيادي در واقع شبيه اعتياد به مواد شيميايي يا ديگر انواع مواد مخدر است.

• امروزه، پژوهشگران بر اين نكته تاكيد مي كنند كه براي اينكه رفتاري اعتيادي تشخيص داده شود بايد در روابط اجتماعي فرد يا ديگر زمينه هاي اجتماعي مشكلاتي براي وي ايجاد كرده باشد. برخي از پژوهشگران معتقدند كه رفتارهاي اعتيادي يا حالت منفعل دارند مثل تماشاي تلويزيون كه فرد هيچ كار ديگري انجام نمي دهد و فقط به تماشاي تلويزيون مي پردازد يا اينكه خالت فعال دارند مثل بازي هاي كامپيوتري كه فرد فقط تماشاگر نيست بلكه يك طرف بازي به حساب مي آيد و از خود واكنش نشان مي دهد. در هر دو مورد، يعني هم رفتارهاي منفعل و هم فعال ممكن است به تقويت گرايش هاي اعتيادي در فرد كمك كنند. از ديد روانشناسان و روانكاوان، رفتارهاي اعتيادي مجموعه اي از ناهنجاري ها را شامل مي شود كه در ميان آن ها مي توان به اين موارد اشاره كرد: تشويش، افسردگي، وسواس فكري، گوشه نشيني و انزوا، ناهنجاري هاي عاطفي، اختلال در روابط اجتماعي، مشكلات تحصيلي از جمله مردود شدن در امتحانات و رغبت نداشتن به انجام تكاليف درسي، مشكلات شغلي يا مساله پيدا كردن با ديگران، منزوي شدن و به فراموشي سپردن دوستان و اعضاي خانواده و و بی توجهی به مسئوليت هاي فردي و همچنين اضطراب و بي قراري هاي رواني يا رفتاري. در مواردي كه يك فرد انجام يك رفتار خاص را متوقف مي¬كند يا كاهش مي دهد از جمله مواردي كه دچار خستگي شديد مي شود، روش زندگي او تغيير مي كند، فعاليت هاي جسمي وي به شدت كاهش پيدا مي كند، دچار بي خوابي يا بد خوابي مي شود، بي قرار و بي طاقت مي شود، رفتار جنسي وي تغیير مي كند، خش مي شود، دچار اختلال در خورد و خوراك مي شود و گوشه نشيني اختيار مي كند، مي توان گفت كه اين فرد دچار رفتارهاي اعتيادي شده است.

• آغاز تبدیل شدن یک کار ناهنجار به رفتاری اعتیادی، احساس لذت بردن شخص از انجام آن کار است. در ابتدا افراد تلاش می کنند تا تجربه های خود در زندگی را افزایش دهند اما همین تجربه ها بعد ها به راهی برای مقابله با تشویش و اضطراب تبدیل می شود. روند روی آوردن به یک کار و انجام آن به گونه ای است که دفعات انجام آن کار به تدریج افزایش یافته و حالت روزمره پیدا می کند و در نهایت به بخش مهمی از زندگی فرد برای آنجام آن کار صرف می شود. وقتی انسان به کاری اعتیاد پیدا کرد، آن وقت است که اغلب هوس می کند یا به قول معروف ویار می کند تا آن رفتار اعتیادی را تکرار کند. فرد مبتلا به رفتار اعتیادی تلاش می کند تا مشکلات و ناراحتی های مربوط به کار اعتیادی یا وسواس خود را از والدین و اطرافیانش مخفی کند و با مخفی کاری های خود اعتماد اعضای خانواده را از دست می دهد. فردی که به رفتار اعتیادی مبتلا شده است با انجام دادن این گونه کارها احساس آرامش و لذت می کند. به تدریج عوارض و پی آمدهای رفتارهای اعتیادی در فرد معتاد به این گونه رفتارها، ظاهر می شود اما او با وجود مشکلاتی که برایش ایجاد شده است به انجام این کارها ادامه می دهد.

• این نشانه ها و عوارض رفتارهای اعتیادی، واقعی هستند چون همان نشانه هایی هستند که اعتیاد به مواد مخدر در زندگی انسان به جا می گذارد و در بسیاری از مواقع در زندگی انسان مسایل و مشکلات جدی ایجاد می کنند. رفتارهای اعتیادی نیز مثل اعتیاد به مواد مخدر در روابط فرد معتاد با دیگران مشکل ایجاد می کند و باعث می شود که فرد معتاد مسئولیت ها و وظایف خود در قبال افراد خانواده یا دوستان و بستگان خود را به علت رفتارهای اعتیادی خود نادیده بگیرد و از آن ها غافل شود. فردی که دچار رفتارهای اعتیادی شده است اعتماد اعضای خانواده خود را از دست می دهد و برای اینکه اطرافیانش متوجه مشکلات وی نشود، عذاب و درد سرهای خود را از دیگران پنهان می کند. همه این مسایل نشان می دهد اعتیاد به این گونه رفتارها درست مانند اعتیاد به مواد مخدر، فعالیت مغز انسان را از حالت عادی و طبیعی خارج می کند اما برای روشن تر شدن پی آمدهای مخرب رفتارهای اعتیادی، باید تحقیقات بیشتری صورت گیرد تا معلوم و مشخص شود که رفتارهای اعتیاد چگونه و تا چه میزان به مغز انسان آسیب می رساند.

• خوشبختانه درمان هایی که برای بهبودی از اعتیاد به مواد مخدر پیدا شده اند در درمان رفتارهای اعتیادی نیز با موفقیت مورد استفاده قرار می گیرند. کسانی به که درمان رفتارهای اعتیادی مشغول هستند با گذشت زمان مهارت و اطلاعات بیشتری برای درمان این نوع از اعتیاد به دست می آورند و امروزه درمانگاه های خاص و تخصصی برای بهبودي از رفتارهای اعتیادی وجود دارد. علاوه براین، انواع برنامه های ۱۲ قدم برای بهبودی از این نوع بیماری و اعتیاد که در آن ها از انجمن هاي گمنام نیز استفاده می شود، وجود دارد. برنامه ها و راه هایی که برای بهبودی از رفتارهای اعتیادی ارایه شده اند در فراهم آوردن بهبودی بلند مدت افراد از بسياري از ناراحتی های روانی ، جسمی و معنوی كه علت اصلي بروز آن ها رفتارهاي اعتيادي است، موثر و موفقیت آمیز بوده اند.

• برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره شواهد علمی که نشان می دهد اعتیاد به مواد مخدر نوعی بیماری است لطفاً به کتابجه “بیماری اعتیاد” و علم اعتیاد رجوع کنید.

مجتبی دشتی+ موسسه تسهلیگران مسیر توانمندی

۳- فرایند اعتیادهای رفتاری

اعتیادهای رفتاری در اصل رفتارهای عادی و سالمی هستند که به مرور زمان به وسواس و رفتاری اجباری و ویرانگر تبدیل شده اند. کسانی که به اعتیادهای رفتاری مثل کار، غذا یا هم وابستگی مبتلا شده اند، در واقع در یک چرخه آزار دهنده و باطل از نفرت از خود، پشیمانی و انکار گرفتار هستند. افراد مبتلا به اعتیادهای رفتاری از روی اجبار و به طور غیر ارادی رفتارهای ویرانگری را تکرار می کنند و در ضمن این توهم را دارند که فقط با تکیه به قدرت اراده درونی خود می توانند مشکل خود را حل کنند.


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی , محسن سمیعی

تاريخ : دوشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 22:52 | نویسنده : مجتبی دشتی |

اعتیادرفتاری مرتضی عامری

در این مقاله در خصوص اعتیاد رفتاری.....

فرق بین عادت و اعتیاد

فرایند اعتیادهای رفتاری

چرخه اعتیادهای رفتاری

مجتبی دشتی+ موسسه تسهیلگران مسیر توامندی

فرق بین عادت و اعتیاد

• هر کسی عادت های خاصی دارد. برخی از این عادت های خوب و بعضی هم بد و آزار دهنده هستند. اما باید بین عادت های بد و اعتیاد تفاوت قایل شد چون هر رفتار بدی را نمی توان اعتیاد محسوب کرد. باید توجه داشت وقتی یک فرد یک کاری را بیش از اندازه تکرار کرد نمی توان با قاطعیت گفت که این فرد به اعتیاد رفتاری مبتلا شده است. برای مثال ممکن است یک نفر با توجه به ضرورت کار و مسئولیتی که بر عهده دارد ساعت های طولانی با کامپیوتر کار کند. اما اگر همین فرد شب به جای اینکه به موقع بخوابد و استراحت کند تا دیر وقت بیدار بماند و به بازی های کامپیوتری مشغول شود و نتواند صبح به موقع از خواب بیدار و بر سر کار خود حاضر شود در آنصورت می توان گفت که وی با مشکل اعتیاد به ایترنت روبروست. همه ما بعضی وقت ها در انجام برخی کارها افراط می کنیم. برای مثال، وقتی وزن ما بالا می رود تصمیم می گیرم که به حالت قبلی برگردیم و وزن خود را کم کنیم و می خواهیم که این کار نیز با سرعت انجام شود. برای اینکه وزن خود را به سرعت کم کنیم به ورزش سنگین روی می آوریم و در مواقعی آن چنان شدید ورزش می کنیم که به خود صدمه می زنیم. کسانی که اعتیاد رفتاری ندارند متوجه می شوند که ورزش زياد از حد به آن ها صدمه مي زند و به همین علت یا میزان ورزش خود را کم می کنند یا اینکه كاملاً ورزش را کنار می گذارند. اما فردی که ورزش کردن برايش به اعتیاد تبدیل شده است نه مي تواند میزان ورزش خود را كنترل كند و نه آن را متوقف كند. آن ها با آنکه می بینند ورزش بیش از حد به بدن آن ها صدمه می زند اما به علت مبتلا شدن به يك نوع اعتیاد رفتاری در واقع نمی توانند از ورزش دست بردارند و همچنان به بدن خود فشار وارد می آورند. بعضی از افراد می توانند با تکیه به نیروی درونی و اراده خود از بعضی از عادت های خود دست بردارند. این گونه افراد که عادت هایشان به اعتیاد رفتاری تبدیل نشده است این امکان را دارند که بین ادامه عادت آزار دهنده و دست برداشتن از آن یکی را انتخاب کنند. اما فردی که گرفتار اعتیاد رفتاری شده است دیگر نمی تواند از رفتاری که به اعتیاد تبدیل شده است دست بردارند تا آن را کنترل و مهار کنند. آن ها دیگر نمی توانند با تکیه به قدرت درونی و اراده خود از شر اعتیاد رفتاری خلاص شوند.

• عادت به رفتار یا کاری که گفته می شود که فرد آن را تکرار می کند و در بیشتر مواقع تکرار حالت غیرارادی دارد. عادت در واقع رفتاری است که فرد آن را آنقدر تکرار می کند که در ذهنش نقش می بندد و به قول معروف ملکه ذهنش می شود. با اینکه ممکن است رفتاری حالت غیرارادی و اتوماتیک پیدا کرده باشد اما اگر فرد بتواند آن را کنترل کند در آنصورت آن رفتار هنوز به اعتیاد تبدیل نشده است. اما اعتیاد یک نوع بیماری روانی است که با وجود عواقب و پی آمدهای منفی آن فرد معتاد به انجام یک کار یا مصرف مواد شیمیایی همچنان ادامه می دهد. وقتی یک نفر دچار اعتیاد می شود دیگر نمی تواند در برابر کاری که حالت اعتیاد پیدا کرده است هر چقدر تلاش کند و تصمیم بگیرد باز هم نمی تواند در برابر وسوسه تکرار رفتاری که حالت اعتیاد پیدا کرده است مقاومت کند و آن را کنار بگذارد. اعتیاد ا زجمله بيماري هايي است که هم جنبه و ماهیت روانی دارد و هم جسمی. كسي كه از هر نوع اعتيادي در عذاب است با آنكه از تاثيرات ويرانگر و مخرب اعتیاد خود با خبر است اما قدرت و اراده قطع يا كنترل اعتياد خود را از دست داده است و نمي تواند با تكيه به اراده خود آن را قطع يا كنترل كند.

مجتبی دشتی+ موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی

روند اعتیاد

• اعتیادهای رفتاری باعث می شود تا فردی که به انجام یک نوع رفتار اعتیاد پیدا کرده است از انجام آن کار بطور کاذب از لحاظ روانی احساس لذت کند یا حس نشئگی به او دست بدهد و لذتی که فرد معتاد به یک رفتار خاص از آنجام دادن آن احساس می کند درست مثل اعتیاد به مواد مخدر، جنبه فیزیکی و جسمی دارد چون مغز افراد مبتلا به اعتیادهای رفتاری نیز موقع انجام کاری که به آن اعتیاد پیدا کرده است ماده ای به اسم سروتونین و آدرنالین ترشح می کند. فردی که به پرخوری یا رفتار جنسی اعتیاد پیدا کرده است درست مثل فردی که برای مثال به هروئین معتاد است از خوردن بیش از اندازه غذا یا داشتن رابطه جنسی لذت می برد و نمی تواند خود را در برابر این کارها کنترل کند. فرد معتاد به رفتارهای اعتیادی درست مثل فردی که به مصرف مواد مخدر معتاد است ممکن است آن چنان به این گونه رفتار اعتیاد پیدا کند و ذهنش مشغول آن شود که زندگی خود را فقط به انجام آن کار صرف کند و خانواده و کار خود را فراموش کند. برای مثال، با اینکه فرد می داند انجام یک کار خاص هم به خود او و هم اطرافیانش صدمه می زند اما همان کار را تکرار می کند و قادر نیست که آن را کنترل یا متوقف کند.

مجتبی دشتی+ موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی

• هیچ کس، حتی پزشکان نیز به درستی نمی دانند که چه عاملی باعث می شوند که یک فرد معتاد شود.عواملی وجود دارند که در معتاد شدن فرد دخیل و موثر هستند از جمله وضعیت روانی و اجتماعی فرد و نحوه پرورش یافتن و بزرگ شدن وی در خانواده. البته متخصصان بر این باورند که عامل ژنتیکی نیز در معتاد شدن افراد موثر است. اگر یکی از والدین یا هر دو آن ها معتاد باشند در آنصورت احتمال معتاد شدن فرد زیاد تر می شود. البته هستند خانواده هایی که پدر یا مادر یا هر دو آن ها معتاد هستند اما فرزندان آن ها معتاد نشده اند. مساله اصلی در این است که روند یا فرایند معتاد شدن به مواد یا اعتیاد های رفتاری روندی بسیار پیچیده است و هیچ کس به درستی و بطور کامل نمی داند که چه مسائلی باعث می شود که یک فردا دچار اعتیاد می شود. اما به هر حال چه در مواردی که فرد به مصرف مواد اعتیاد دارد یا دچار اعتیاد رفتاری است یک قسمت از مغز وجود دارد که وقتی مواد مصرف می شود یا رفتاری که حالت اعتیاد پیدا کرده است تکرار می شود، آن قسمت از مغز تحریک می شود. وقتی این قسمت خاص از مغز تحریک شد باعث می شود تا مواد شیمایی خاصی در مغز ترشح کند و همین مواد باعث می شود که فرد احساس لذت و شادمانی کند. فرد برای اینکه این حالت را به دست آورد مصرف مواد مخدر یا رفتاری را که حالت اعتیاد پیدا کرده است با اینکه می داند مصرف مواد یا انجام کاری خاص به جسم و روح آن آسیب می رساند اما بدون اینکه اراده و کنترلی روی آن داشته باشد مصرف مواد یا رفتار اعتیادی را تکرار و تکرار می کند. مجبور بودن و ناچار بودن به مصرف مواد یا انجام رفتاری خاص به حدی شدید است که بر اراده و غریزه فرد معتاد حتی غریزه ادامه حیات، غلبه پیدا می کند. حتی در مواقعی که فرد معتاد به مشکل خود پی می برد و می خواهد که از شر اعتیاد رفتاری یا مصرف مواد خلاص شود آنچنان گرفتار شده است که نمی تواند از انجام آن کار یا مصرف مواد خودداری یا آن را کنترل کند. اطرافیان فرد معتاد تعجب می کنند و نمی توانند قبول کنند که عزیز آن ها رفتار این چنین ویرانگر و نابود کننده را تکرار می کند. در انجمن های گمنام به حالتی که فرد با وجود عواقب وخیم یک کار تکراری از انجام آن لذت می برد، حال این کار تکراری می خواهد مصرف مواد باشد یا اعیتادهای رفتاری، جستجوی نشئگی می گویند. دنبال مواد گشتن یا امید بستن به بردن در قمار، در اصل فرقی با یکدیگر ندارند چون در هر دو مورد فرد در جستجوی نشئگی است .


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی , محسن سمیعی

تاريخ : دوشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 22:45 | نویسنده : مجتبی دشتی |

ارتباط چیست؟ مرتضی عامری

بهبود مهارت‌های ارتباطی در خانواده‌های درگیر اعتیاد

ارتباط چیست؟

مجتبی دشتی

در حین کار بالینی در آموزش خانواده معتادان با اکثر افراد مراجعه کنندگان به مراکز بازتوانی اعتیاد متوجه می‌شویم که برخی خانواده‌ها حتی در برقراری یک رابطه نیز دچار مشکل هستند. ارتباط در نظر من به چتر خیلی بزرگی می ماند که تمام آن چه را بین آدمیان می گذرد می پوشاند و بر آن اثر می گذارد (ستیر، 1383).

ارتباط تنها وسیله‌ای است که افراد را به یکدیگر پیوند می‌دهد. آن چیزی که واضح است این است که ارتباط باید بین یک فرستنده و یک گیرنده اتفاق بیفتد.

مهارت‌های ارتباطی

برای برقراری ارتباط ما به مهارت‌هایی نیاز داریم. این مهارت‌ها باید یاد گرفته شوند و در نهایت آن قدر تمرین و تکرار شوند تا به صورت خودکار استفاده شوند.

مهارت‌های ارتباطی را به دو گروه مهارت‌های غیر کلامی و مهارت‌های کلامی تقسیم می کنیم.

مهارت‌های غیر کلامی

این مهارت‌ها عبارتند از:

ژست

حالت چهره

تماس چشمی

آهنگ صدا

حرکات دست

نحوه نشستن و راه رفتن

مجتبی دشتی

مهارت‌های غیر کلامی باید هماهنگ با مهارت‌های کلامی استفاده شوند تا بتوانیم ارتباط موثرتری برقرار کنیم. شاید شنیده‌اید که گاهی اوقات می توان از حالت چهره و تماس چشمی یک فرد به حالت هیجانی و افکار فرد دیگر پی برد. بنابراین واضح است که انسان به غیر از زبان، وسیله دیگری نیز برای برقراری ارتباط دارد که به زبان بدن معروف است. اگر از فردی بپرسید که حالش چطور است و او با خنده به شما بگوید خوب است، ادراک شما از همین فرد زمانی که با گریه به شما بگوید خوب است، متفاوت خواهد بود. این همان زبان بدن یا مهارت‌های غیر کلامی است که می تواند در ارتباطات نقش موثری داشته باشد.

مهارت های کلامی

مهارت‌های کلامی حوزه وسیعی را شامل می‌شود. زبان مهم‌ترین وسیله‌ای است که انسان‌ها از آن برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنند. بنابراین حرف زدن و خوب حرف زدن مهم ترین مهارت های کلامی هستند. گاهی اوقات مشاهده می‌شود که در خانواده‌ها افراد به ندرت درباره مسائل خود با هم صحبت می‌کنند و همین مسئله باعث کاهش ارتباط بین افراد خانواده می‌شود. والدین باید بیش‌تر راجع به مسائل فرزندان‌شان با آن‌ها حرف بزنند و محبت بیش‌تری به آن‌ها نشان بدهند. وقتی بچه‌ها به نوجوانی می‌رسند، والدین با مسائل جدیدی رو به رو می‌شوند.

بسیاری از والدین خود در دوره عبور از مرحله بحرانی (چهل و پنجاه سالگی) قرار دارند و دید تازه‌ای به روابط زناشویی و آینده خود پیدا می کنند. رفتار فرزندان، آن‌ها را ناراحت می‌کند و سوء تعبیرها و مجادلات شدت می‌گیرد، فرزندان استقلال بیش‌تری می‌خواهند، از احترام به حقوق خود حرف می‌زنند، اما فرمان نمی‌برند و دوستان و هم قطاران آن‌ها برایشان بیش از هر چیز دیگری معنا دارد. بعضی از آن‌ها سیگار می‌کشند، برخی مشروب می‌خورند یا مواد و داروهای دیگر مصرف می‌کنند.

برای بهتر کردن وضع فقط یک کار می‌توان کرد و آن این که هر فرصتی را برای صحبت کردن با بچه‌ها یا همسر یا خویشاوندان کسی که مشکل دارد غنیمت بشماریم و با آن ها حرف بزنیم. آنگاه والدین و فرزندان نظرات خود را تشریح می‌کنند و بیش‌تر در مورد اختلاف نظرهایشان حرف می زنند. یک چنین گفت و گوی ساده‌ای می‌تواند از تنش و سوء تعبیر جلوگیری کند.

اما گاهی اوقات افراد حرف می‌زنند، اما باز ارتباط موثری بین آن‌ها برقرار نمی‌شود. در چنین مواقعی مشکل در توجه کردن، تمرکز کردن روی حرف دیگران و گوش دادن است و در اینجاست که موضوع هنر گوش دادن اهمیت پیدا می‌کند.

موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی

هنر گوش دادن

هنر گوش دادن یکی دیگر از مهارت‌هایی است که باید در نحوه برخورد والدین با فرزند معتاد آن را تمرین و تقویت کرد. گوش دادن با شنیدن متفاوت است. آن چه این دو را از یکدیگر متمایز می‌کند درک کردن حرف دیگران و درک کردن نیاز فردی است که با شما حرف می‌زند و این درک کردن تنها از راه توجه کردن و تمرکز کردن بر روی گفته‌های فرد مقابل حاصل می‌شود.

در ارتباطات میان فردی، هنر خوب گوش دادن یکی از مهارت های موثر است که به معنای بالاترین میزان دقت و توجه به اظهارات طرف مقابل است و از آن به گوش دادن فعال نیز تعبیر می‌شود. گوش دادن، روشی کار آمد و اطمینان بخش در ارتباطات انسانی به ویژه میان همسران محسوب می‌شود زیرا به کار گرفتن آن بیانگر میزان اهمیت و احترامی است که برای طرف مقابل قائل هستیم، وقتی با توجه کامل و عمیق به سخنان فردی گوش می دهیم حاکی از این است که رعایت شخصیت او را بر خود لازم می دانیم. این امر، علاوه بر افزایش احساس ارزش شخصی، زمینه تفاهم و درک متقابل را نیز مهیا می کند.

گوش دادن مهارتی است که موجب آگاهی فرد به نقطه نظرات و دیدگاه های طرف مقابل شده و در نتیجه به بهبود و ارتقای مناسبات شان منجر می شود. زمانی که در درک کردن دیگران موفق می شویم، می‌توانیم به او این بازخورد را هم بدهیم که من متوجه شدم که تو چه می‌گویی یا چه نیازی داری؟ به این بازخورد، اصطلاحا انعکاس دادن می‌گویند، به تعبیری دیگر ما با یکدیگر حرف می‌زنیم، گوش می‌دهیم، درک می‌کنیم و حال باید درک خود از یکدیگر را بازخورد و انعکاس دهیم.

موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی

انعکاس دادن باعث می‌شود که فرد از این که مسائل خود را با شما در میان می‌گذارد، احساس خوبی داشته باشد، چون متوجه می‌شود که شما او را درک کرده اید و مشکل او را فهمیده اید. بنابراین علاقه مند می‌شود که با شما بیش‌تر پیرامون این مساله صحبت کند، به این امید که شاید شما بتوانید او را کمک کنید تا مشکلش را بهتر بفهمد و آن را حل کند.

بنابراین می‌توان مهارت‌های ارتباطی را به طور ساختگی به دو گروه تقسیم کرد:

آن‌هایی که برای گوش دادن مورد استفاده قرار می‌گیرند.

اکنون که تا اندازه‌ای با برقراری ارتباط آشنا شدید، به ذکر یک مثال تمرینی می‌پردازیم.

مثال تمرینی

بیمار با همسر خود در خانه نشسته است. بیمار پنجاه و هشت روز است که پاک است با این حال به همسر خود می‌گوید، من قصد دارم که یک ماه آینده مواد مصرف کنم. همسر فضا را برای گوش دادن و پاسخ‌گویی مهیا می‌کند. تلویزیون را خاموش می‌کند و ژست و حالتی حاکی از توجه به خود می‌گیرد و شروع به پاسخ‌گویی می‌کند.

همسر: خوب، و حالا می‌خواهی نظر من را بدانی؟

بیمار: بله.

همسر: خوب، برای من این سؤال پیش آمده که شما قصد دارید یک ماه آینده این کار را انجام دهید ولی الان چنین قصدی ندارید. درست متوجه شدم؟

بیمار: دقیقا.

همسر: نگران آینده هستی؟

بیمار: نه.

همسر: نگران این هستی که ببینی اگر روزی مصرف کنی، من چه واکنشی نشان می‌دهم؟

بیمار: نگران نیستم ولی برایم مهم است.

همسر: من فکر می‌کنم چون قبلاً رفتارهای خوبی نسبت به لغزش شما نداشتم، شما حق دارید فکر کنید که شاید من برخورد بدی انجام دهم ولی از وقتی با روان‌شناس شما صحبت کردم و متوجه شدم که بیماری شما وسوسه‌های شماست، تمام تلاشم را می‌کنم که با هم جلوی وسوسه‌ پس از ترک را بگیریم.

بیمار: خوب، این خیلی خوبه ولی فکر نمی‌کنم شما بتوانی برای من کاری بکنی.

همسر: خوب شاید شما حق داری که فکر می‌کنی که من نمی‌توانم به شما در کنترل وسوسه‌ها کمک کنم ولی فکر می‌کنم اگر زمانی وسوسه شوی و به من بگویی و ما با هم راجع به آن‌ها صحبت کنیم، بتوانم به شما کمک کنم.

بیمار: خوب، ولی من فقط می‌خواهم یک ماه آینده مصرف داشته باشم، همین.

همسر: من حدس می‌زنم که شما از آینده و از نحوه برخورد من در برابر این‌که اگر شما مصرف کنید چه واکنشی نشان می‌دهم، کمی نگرانید و به همین خاطر می‌خواهید بدانید من چه عکس العملی نشان می‌دهم. درسته؟

بیمار: تقریباً.

همسر: خوب، ببین شما در گروه درمانی‌هایی که داشته‌ای یاد گرفته‌ای که باید در زمان حال زندگی کنی. این را خودت به من گفتی. نه؟

بیمار: بله.

همسر: خوب، بگذار ببینم چرا شما الان این افکار را داری. احتمالاً در حال حاضر فقط به آینده و این که اگر دوباره لغزش کنی من چه رفتاری در پیش خواهم گرفت. فکر می‌کنی؟

بیمار: بله.

همسر: به آینده فکر کردن یا به گذشته فکر کردن سودی دارد؟

بیمار: نه. واقعاً نه. ولی همیشه دارم عذاب گذشته را می‌کشم و از آینده هم مطمئن نیستم.

همسر: خوب، من فکر می‌کنم که خودت هفته قبل گفتی در گروه یاد گرفتی که باید در زمان حال زندگی کنی. این چه معنی می‌تواند داشته باشد؟

بیمار: واقعاً خوبه، اگر من بتوانم در زمان حال زندگی کنم و از این جا و این زمان لذت ببرم و به گذشته فکر نکنم و از آینده هم نگران نباشم، با تمام قدرت می‌توانم این پاکی خود را حفظ کنم و گذشته و آینده‌ای مطمئن را رقم بزنم.

همسر: این خیلی خوبه و من هم همین را می‌خواهم. فقط در همین لحظه زندگی کنیم و نگران این که در آینده چه اتفاقی می‌افتد نباشیم، البته من و شما با هم برای آینده برنامه ریزی هایی کرده‌ایم ولی در این زمان زندگی می‌کنیم، چطوره؟

بیمار: خیلی خوبه، خیلی ممنونم از این که این همه من را تحمل می‌کنی و این همه به کمک می‌کنی، امیدوارم بتوانم جواب محبت‌های شما را بدهم.

همسر: من هم خوشحالم از این که با من درباره مسائلت حرف می‌زنی و خوشحالم از این که از من رضایت داری.

اکثر مراجعان به مراکز بازتوانی اعتیاد نگران آینده هستند و فکر کردن در مورد آینده در آن‌ها اضطراب ایجاد می‌کند و این زمانی شدیدتر می‌شود که خانواده‌ها در اکثر مواقع فرد معتاد را تهدید کرده‌اند که اگر یک بار دیگر مصرف کند خانه را ترک می‌کند یا او را از خانه بیرون می‌کنند یا طلاق می‌گیرند و امثال این‌ها، حتی خود بیمار نیز دچار احساس گناه می‌شود، چرا که گاهی او با تمام قدرت و اراده به خاطر خودش و به خاطر خانواده‌اش قصد می‌کند که مصرف مواد مخدر را کنار بگذارد ولی بنا به دلایلی در برابر وسوسه‌ها تسلیم شده و آن‌ها را به عمل تبدیل کرده است و این جا است که دچار احساس گناه و ترس و نگرانی می‌شود که “من نمی‌توانم ترک کنم”

موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی

بیمار به اندازه کافی خودش با این مساله درگیر هست. بنابراین بالا بردن احساس گناه او یا ترساندن و تهدید او روش معقولی نیست و به جای آن بهتر است که علت لغزش‌ها را برایش توضیح دهید تا او متوجه شود که این بیماری او بوده که او را به سمت مصرف مجدد برده و او می‌تواند بیماری اعتیاد را کنترل کرده و اعتیاد خود را ترک کند.

یکی از دغدغه های بسیاری از خانواده هایی که می خواهند به فرزندان خود کمک کنند و با مراجعه به کمپ های ترک اعتیاد فرزندان خود را از این بیماری رهایی دهند هزینه کمپ ترک اعتیاد خصوصی در تهران است. اما باید بدانید هزینه کردن در این مقطع می تواند کمک بزرگی به فرزند شما باشد.


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی , محسن سمیعی

تاريخ : دوشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 22:38 | نویسنده : مجتبی دشتی |

مرتضی عامری قدم دوازده سئوال 16 الی 20

برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی #مجتبی_دشتی

مجتبی دشتی

16ـ ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر چیست؟

ما در طی سالیان دراز مصرف مواد مخدر و پس از اولین بار مشکل، فشارها و بحران‌های ناشی از مصرف مواد مبادرت به قطع مصرف کردیم امّا متاسفانه اراده‌های شخصی‌مان پاسخگو نبود. بعد از آن به افراد مختلف، دکتر روانپزشک مشاور و بیمارستان‌ها پناه آوردیم اما هیچ کدام نتوانست آتش درونی ما را خاموش کند. اما با اولین حضورمان در انجمن با درک و احساس همسانی و تشابه با دیگر معتادان و اعضایی که دردهای ناشی از مصرف را همانند من تجربه کرده بودند بیشترین تاثیر را در فرایند بهبودی من گذاشت و برای بقای خود به این نتیجه رسیدم که هیچ چیز ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر را ندارد.

17ـ چرا احساس همسانی و همدلی بدین اندازه مهم است؟

دردهای که تا به امروز متحمّل شده‌ایم بیشتر به خاطر احساس تفاوتی بوده که از زمان کودکی تا به امروز گریبان‌گیر ما بوده و ما همواره فکر می‌کردیم که با افراد و دیگر سطوح جامعه متفاوت هستیم و همین حس ما را از آنها جدا نموده بود که منجر به تنهایی و انزوایمان در درازمدت گردید. امّا امروز با درک صحیحی که از قابلیت و استانداردهای خود داریم با احساس همسانی و همدلی فرصتی را برای رسیدن به آرامش و امنیت ایجاد می‌نماییم.

مرتضی عامری

18ـ چگونه می‌توانم اصول را در زمینه‌های مختلف زندگی تمرین کنم؟

یکی از اهداف کارکرد قدم ،اجرای آن در زندگی شخصی‌مان می‌باشد. مواقعی که خشم و عصبانیت سراغمان می‌آید، مواقعی که ناامیدی در زندگی‌مان مشهود است. مواقعی که روابطمان به دیگران به بن‌بست کشیده می‌شود و مواقعی که از خداوند دور شده‌ایم و در تمامی بحران‌های زندگی تمرین اصول اخلاقی و روحانی نهفته در برنامه می‌تواند ما را به رهایی و آزادی برساند.

19ـ چه مواقعی تمرین اصول برای من مشکل است؟

زمان‌هایی که فکر می‌کنیم استفاده از اصول ما را از هدفمان دور می‌کند یا اینکه نتوانیم به خواسته‌هایمان دست پیدا کنیم و شاید دچار تردید شده‌ایم و اعتمادمان کمرنگ گردیده. در این مواقع تمرین اصول برایمان مشکل به نظر می‌رسد.

مرتضی عامری

20ـ تمرین کدام یک از اصول روحانی برایم سخت‌تر است؟

تمام اصول روحانی بعلت عدم درک و عدم احساس نیاز سخت خواهد بود اما وقتی به این نتیجه رسیدم که برای زندگی معنوی نیازمند تواضع ، خدمت ، رشد و ارتقاءدانش ، معنویت ، گمنامی ، صبر هستم برای دست یافتن به آنها تمامی سختی ها را به جان خریدم


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی , محسن سمیعی

تاريخ : یکشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 23:54 | نویسنده : مجتبی دشتی |

مرتضی عامری قدم دوازدهم سئوال 11 الی 15

برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی #مجتبی_دشتی

مرتضی عامری

11ـ پیام رساندن چه نفعی برای من دارد؟

پیدا کردن خود در گرو گم شدن در دیگران است، هر چه بیشتر به دیگران کمک کنیم بهتر به بازیابی خودمان کمک نموده‌ایم. همان طور که شنیده‌ایم تازه‌واردان مهم‌ترین اعضای انجمن می‌باشد. اگر روزی برسد تازه‌واردی در انجمن حضور پیدا نکند و کسی نباشد تا به آنها سرویس دهد چطور می‌توانیم آنچه را که داریم با دیگران در میان بگذاریم تا خود بتوانیم آن را حفظ کنیم. پیام‌رسانی در سطح شخصی و گروهی موجب می‌شود که من در چرخه و فرایند بهبودی باقی بمانم و پاکی‌ام را تضمین کنم.

12ـ قدم دوازدهم و سنت پنجم چگونه با هم درآمیخته‌اند؟

سنت پنجم به صورت گروهی بستری را فراهم می‌نماید تا تازه‌واردان مراحل بهبودی را در جمع و گروه تجربه کنند و تنوع افکار را مشاهده نمایند و هم‌چنین به گروه‌ها کمک می‌کند تا دلیل اصلی موجودیتشان که رساندن پیام به معتاد در حال رنج است را ابراز نمایند و قدم دوازده افراد را به صورت انفرادی به بیداری حاصل از برداشتن قدم‌ها می‌رساند تا رشد فردی‌شان را در قالب گروه به منصه ظهور برسانند و پیامی محکم و روشن را به همراه داشته باشند.

13ـ چه چیز باعث می‌شود که من در جلسات حضور مستمر داشته باشم و به برنامه‌ی انجمن اعتماد کنم؟

با حضور در جلسات از احساس تنهایی و انزوا رها شدم، دوستان زیادی پیدا کردم مشاهده‌ی افرادی که توانسته بودند پاکی خود را حفظ کنند و سال‌ها بود که از قید و بندها رها شده بودند در من دلیلی برای باور کردن بوجود آورد. کمک بدون چشمداشتی که در بدو ورودم مشاهده کردم دلیل دیگری بود، ضمن آنکه و همچنین در فرایند قدم پنجم هیچ‌گاه اسرارم را از زبان کسی نشنیدم. و وجهه اجتماعی و پذیرفته شدن نیز دو دلیل دیگر بودند. استفاده از اصول انجمن هم دلیل دیگری بر اعتماد من بر انجمن می‌باشد.

مرتضی عامری

14ـ خدمت با از خودگذشتگی و از روی عشق بلاعوض چیست؟ من چگونه آن را تمرین می‌کنم؟

البته عشق بدون چشم‌داشت مخصوص ذات حق‌تعالی است ما هر جور خدمتی که می‌کنیم توقع داریم. البته بهتر است که توقعات ما معنوی باشد به‌طور مثال اگر به شخصی خدمت می‌کنیم یا قدم‌ها را می‌آموزیم توقع داریم که او هم آن را انتقال دهد. خدمت با از خودگذشتگی یعنی کنار گذاشتن خواسته‌ی خود و خط کشیدن روی خود و خواسته و مصلحت دیگران را در نظر گرفتن. ما با خدمت کردن سود روحانی می‌بریم. وبا اجرای اصول سعی در تمرین انتقال آنچه که رایگان در اختیارمان گذاشته‌اند می نماییم.

15ـ چگونه یکی از اعضای توانست طوریِ مرا تحت تاثیر قرار دهد که هیچ‌کس هرگز نتوانسته بود؟

قبل از آشنایی با انجمن هرآنکس که مشکلاتم را مشاهده می کرد با انتقاد و مغرضانه آنها را گوشزد می کرد . چیزی که تمایل و توجه ای به آن نداشتم اما با آشنایی با برنامه در اولین برخورد با راهنمایم متوجه شدم که تمام آن چیزهایی را که من به دنبالش بودم را به صورت پیشنهاد و برنامه ای که خودشان به اجرا گذاشته اندو از بحران گذر نموده اند را به من عرضه کردند و در بین گفته هایش هیچ توقع و چشمداشتی نبود و همین نقطه ی جاذبه و تاثیر ژرف در من داشت.

امین آقا فرزانه

ن


برچسب‌ها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی , محسن سمیعی

تاريخ : چهارشنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 15:1 | نویسنده : مجتبی دشتی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.