پیشگیری از اعتیاد چه سطوح و مراحلی دارد؟

سطوح پیشگیری از اعتیاد
در الگوی سنتی، تقسیمبندی سطوح پیشگیری از اعتیاد بر اساس خدماتی است که ارائه میشود که شامل موارد زیر است:
پیشگیری سطح اول یا اولیه
پیشگیری سطح دوم یا ثانویه
پیشگیری سطح سوم یا ثالث
پیشگیری پایه
پیشگیری از اعتیاد سطح اول یا اولیه
در راستای پیشگیری از اتیاد در اقدامات پیشگیرانه اولیه سعی میشود از ابتلای فرد به اعتیاد یا بیماری قبل از شکلگیری آن جلوگیری شود. هدف این نوع پیشگیری محدود کردن میزان بروز و درنتیجه کاهش میزان شیوع است. اقدامات ارزان و مطمئن پیشگیری اولیه کاربرد وسیع آن را توجیه میکند. روشهای پیشگیری اولیه شامل از بین بردن علل، کاهش عوامل مخاطرهآمیز، افزایش مقاومت فرد و جلوگیری از سرایت بیماری است.
پیشگیری اولیه از طریق آموزش بهداشت و ارتقای سلامتی نظیر بهبود شرایط زندگی مردم قابل اجراست. این روش مستلزم تغییرات رفتاری یا تغییر در سبک زندگی افراد است. آگاه کردن جامعه از خطرات و زیانهای مصرف مواد، آموزش مهارتهای زندگی و ارتقای فرهنگ جامعه، مثالهایی برای روشهای پیشگیری اولیه در بحث سوء مصرف مواد هستند.
یکی از اقدامات پیشگیری از اعتیاد اولیه، شناسایی عوامل خطرزای اعتیاد و افراد در معرض خطر و تقویت عوامل محافظت کننده است. هر چه تعداد عوامل خطرزا بیشتر باشد، احتمال آسیبپذیری بیشتر است و هر اندازه تعداد عوامل محافظت کننده بیشتر باشد، احتمال خطر کاهش مییابد و درنتیجه احتمال مصرف مواد کمتر میشود. عوامل خطرزا و محافظتکننده میتوانند در افراد گروههای مختلف وجود داشته باشند زیرا در هر سطحی فرد با دیگران در تعامل است. دختران و پسران فراری، کودکان خیابانی، فرزندان خانوادههای معتاد و طلاق نمونههایی از گروههای در معرض خطر اعتیاد هستند. همچنین افرادی که مصرف را شروع کردهاند، اما هنوز در آستانه تشخیص سوء مصرف یا وابستگی نیستند در این دسته قرار میگیرند. موقعیتهایی مانند شکست تحصیلی، رفتار ضد اجتماعی، عدم نظارت بر رفتار فرزندان، محرومیت اقتصادی و اجتماعی و در دسترس بودن مواد نیز نمونههایی از موقعیتهای خطرساز اعتیاد هستند.
عوامل محافظتکننده شامل عواملی مانند سلامت جسمی و روانی، اعتماد به نفس بالا، رضایت شغلی، رضایت زناشویی، مسئولیتپذیری، امیدواری، ثبات هیجانی، برخورداری از مهارتهای اجتماعی، ارتباط مناسب والدین و فرزندان و باورها و عقاید مذهبی است. عوامل محافظت کننده عواملی هستند که میتوانند از مصرف مواد پیشگیری کنند، آن را به تأخیر اندازند و یا آثار نامطلوب آن را کاهش دهند. اهمیت عوامل خطرزا و محافظت کننده در شکل گیری اعتیاد و پیشگیری از آن متفاوت است. هر یک از این عوامل پیامدهای مختلفی دارد. بهعلاوه درجه اهمیت آنها در گروهها و افراد مختلف فرق دارد. به عنوان مثال، ممکن است در گروهی دسترسی به مواد اهمیت بیشتری داشته باشد، اما در یک گروه دیگر نداشتن نگرشهای مذهبی به عنوان یک عامل خطرساز محسوب شود.
با وجود تأثیر عوامل خطرساز اعتیاد، در مواردی مشخص شده که حتی اگر فرد در طول زندگی خود با تعداد قابل توجهی از عوامل خطرساز مواجه شود، لزوماً به مصرف مواد و مشکلات آن مبتلا نخواهد شد. دلیل آن تأثیر عوامل محافظت کنندهای است که مانند یک سپر از فرد در برابر اعتیاد محافظت میکند. یکی از این عوامل بسیار مهم که امروزه مورد توجه قرار گرفته مفهوم تابآوری است. تاب آوری به معنی توانایی برای رهایی از شرایط مشکل یا مخرب و پشت سر گذاشتن آن است. تابآوری عبارت است از تطابق مثبت در واکنش به شرایط ناگوار که در دو دسته مطرح میشود، یکی با عنوان شرایط چالش برانگیز زندگی مانند مصرف مواد توسط والدین و دیگری ضربه مثل تجربه خشونت خانگی است.
مطالعه نظامدار تابآوری در روانشناسی با مطالعه کودکان در معرض خطر در دهه 1970 آغاز شد. گروهی از روانشناسان رشدنگر توجه خود را به کودکانی معطوف کردند که با وجود تجربه عوامل خطر، دچار مشکل خاصی نمیشدند. عواملی مانند مؤثر بودن در کار و بازی، مثبت اندیشی، منبع کنترل درونی، شوخ طبعی، مهارتهای حل مسئله و مهارتهای تفکر انتقادی. از جمله ویژگیهای کودکان تاب آور دلبستگی ایمن، هوش بالا، احساس توانمندی، روابط بین فردی مطلوب، داشتن استقلال و ابتکار عمل و خود پنداره مثبت است. همچنین احساس موفقیت، ارتباط خوب، برخورداری از مهارتهای اجتماعی بالا، برخورداری از منابع حمایتی به ویژه حمایت خانوادگی، احساس ارزشمندی و تسلط بر موقعیت های استرسزا از جمله عوامل مؤثر در تابآوری نوجوانان در برابر مصرف مواد هستند.
جملهای که معمولاً در مورد افراد تابآور تکرار میشود این است که افراد تابآور خوب کار میکنند، خوب بازی میکنند، خود را دوست دارند و از خود انتظارات متعادلی دارند. به طور کلی با کاهش عوامل خطرساز مثل آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان و تقویت عوامل محافظت کننده مانند حمایتهای خانوادگی میتوان از ابتلای افراد به بیماریها و از جمله اعتیاد پیشگیری کرد. بنابراین، آموزش و صحبت درباره پیامدهای نامطلوب مصرف مواد ممکن است افراد را از استفاده آنها باز دارد اگر نوع آموزش، صحیح، کافی و خیلی زود انجام شود به ویژه در افرادی که در معرض خطر هستند بسیار مؤثر است.

پیشگیری از اعتیاد سطح دوم یا ثانویه
در پیشگیری از اعتیاد ثانویه تشخیص به موقع و درمان زودهنگام انواع اختلال مورد توجه قرار میگیرد. در این سطح از سطوح پیشگیری از اعتیاد تلاش بر این است که افرادی را که به تازگی مبتلا به سوء مصرف مواد شدند را شناسایی و با مداخله سریع از مزمن شدن اعتیاد آنها پیشگیری کنند. زیرا هر چه اعتیاد زودتر تشخیص داده شود به مراتب کم خطر است و پیامدها و ناتوانیهای کمتری را خواهد داشت و راحتتر درمان میشود. روش اساسی در پیشگیری سطح دوم برای رسیدن به تشخیص و درمان سریع و پیگیریهای مرتب درمانی، بیماریابی است که از طریق غربالگری انجام میشود. از آنجا که در غربالگری تعداد زیادی از افراد مورد ارزیابی قرار میگیرند. آزمونهای غربالگری باید ساده، قابل اطمینان و ارزان قیمت باشد. به علاوه مثبت و منفی کاذب نداشته باشد. کسانی که بر اساس آزمونهای غربالگری معتاد تشخیص داده میشوند معمولاً به مرحله ارزیابی جامعتری ارجاع داده میشوند تا تشخیص قطعی در مورد آنها داده شود.
در ارتباط با موضوع اعتیاد، تشخیص دقیق و به کارگیری روشهای درمانی مؤثر، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. برخی از روشهای مشخص پیشگیری ثانویه در بحث اعتیاد عبارت است از:
طراحی برنامههای بیماریابی با استفاده از توان شبکه مراقبتهای بهداشتی اولیه
استفاده از بهورزان، کارشناسان و سایر افراد ذیربط
تقویت مراکزبستری و درمان رپایی
روشهای کاهش آسیب به ویژه جلوگیری از تبدیل شدن اعتیاد خوراکی و تدخینی به تزریقی
افزایش آگاهی خانوادههای معتادان برای شناخت روشهای سازگاری با آنها
همانقدر که آموزش در پیشگیری اولیه نقش مهمی دارد، برای رسیدن به اهداف پیشگیری ثانویه نیز حائز اهمیت است.
با این حال اجرای برنامههای پیشگیری ثانویه مستلزم هزینههای بیشتر و گاه کماثرتر از پیشگیری اولیه است. اما پس از ابتلای افراد و جامعه چارهای از آن نیست و بهویژه وقتی بحث کاهش آسیب و خطر ابتلای فراگیر جامعه به ایدز و هپاتیت ناشی از اعتیاد تزریقی مطرح میشود اقدامات پیشگیری ثانویه ضرورت و اهمیت فراوان مییابد.

پیشگیری از اعتیاد سطح سوم یا ثالث
در بهداشت روانی پیشگیری از اعتیاد ثالث وقتی مطرح میشود که بیماری شکل گرفته و مدت زمان زیادی از آن گذشته و پیشرفت کرده است. این سطح از سطوح پیشگیری از اعتیاد با هدف جلوگیری از پیشرفت بیشتر و طولانیتر شدن بیماری است. برای رسیدن به این هدف سعی میشود که با ایجاد امکاناتی خاص مانند تاسیس مرکز بستری جهت ترک اعتیاد، طوری بیمار را درمان کنند که به جامعه بازگشته تا بتواند فعالیتهای اجتماعی را به طور نسبی یا کامل از سر بگیرد. این کار با استفاده از روشهای مختلف توانبخشی امکانپذیر است.
از آنجا که یکی از اهداف اصلی ترک اعتیاد و یا عنوان درست آن درمان اعتیاد، پیشگیری از بازگشت و عود آن است، گاه تمایز بین پیشگیری سطح دوم و سوم دشوار است. در پیشگیری از اعتیاد، اقداماتی مانند:
روشهایی برای کاهش رفتارهای پرخطر نظیر آموزش و استفاده از سرنگ یک بار مصرف برای جلوگیری از عود اعتیاد
بازگرداندن معتادان به کانون خانواده، شغل و جامعه
آموزش مهارتهای ارتباطی و خانوادگی و کاریابی
از جمله فعالیتهای پیشگیری ثالث است.
تعدادی از فعالیتها، بیش از یک نوع پیشگیری را شامل میشود. برنامه کاهش آسیب، ایجاد گروههای معتادان و مشاوره و درمان مصرف کنندگان تزریقی مواد، هم مربوط به پیشگیری ثانویه و هم پیشگیری ثالث است، در حالی که برنامههای آموزش مهارتهای زندگی ، خدمات مشاورهای در اعتیاد و ایدز میتواند ارزش هر سه نوع پیشگیری را داشته باشد.
در تقسیمبندی سطوح پیشگیری از اعتیاد بر اساس الگوی سنتی بر نوع خدمات تأکید میشود، اما امروزه الگوی جدیدتری وجود دارد که بر جمعیت هدف تأکید میکند که شامل سه سطح همگانی یا عمومی، انتخابی و موردی یا نشانگر است.
سطح همگانی: برنامههای پیشگیری از اعتیاد برای جمعیت عمومی مثلاً همه مردم یک کشور یا همه دانشآموزان یک شهر یا تمامی اهالی یک استان اجرا میشود و در آن از قبل هیچ غربالگری صورت نمیگیرد.
سطح انتخابی: شامل آن عده از افراد یا گروهها میشود که به دلایلی در معرض خطر ابتلا به یک بیماری قرار دارند. در این سطح شناسایی عوامل خطر و عوامل محافظت کننده اهمیت زیادی دارد.
اگر این دو دسته از عوامل بهخوبی تعریف و شناخته شوند با اجرای برنامههای مناسب و ارزشیابی آنها میتوان از بروز یک مشکل پیشگیری کرد. تأکید مهم در این سطح کاستن از عوامل خطر در جمعیتهای در معرض خطر و افزایش و تقویت عوامل محافظتکننده در آنهاست.
سطح موردی: افراد یا گروههایی موردتوجه هستند که اگرچه هنوز معیارهای تشخیص یک مشکل مثلاً اعتیاد در آنها وجود ندارد، اما نشانههای نگرانکننده مثل بعضی از رفتارهای آسیبزا مثلاً سیگار کشیدن یا افت تحصیلی وجود دارد. در این سطح مداخلات عمدتاً بر جنبههای فردی نه محیطی تأکید میشود.

پیشگیری از اعتیاد سطح پایه
یکی از سطوح پیشگیری از اعتیاد که در یک دهه اخیر مورد توجه جدی قرار گرفت، پیشگیری پایه نام دارد که با پیشرفت دانش همه گیرشناسی در زمینه بیماری های قلبی-عروقی مطرح شده است. هدف پیشگیری پایه جلوگیری از ظهور و استمرار آن گروه از الگوهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که در افزایش خطر بیماری نقش شناخته شدهای دارند. ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در رشد و تکامل سلامت روانی مناسب در هر جامعهای ایفا میکند. دستیابی به پیشگیری پایه از طریق ارتقای سلامتی و بهبود کیفیت زندگی با آموزش دادن کارکنان بهداشتی به مردم و افزایش سطح رفاه اقتصادی اجتماعی توسط مؤسسات دولتی امکان پذیر است.
در بحث پیشگیری از اعتیاد، کارکنان مراقبتهای بهداشتی اولیه نقش مهمی در ارائه خدمات بهداشت روانی و تقویت رفتارهای سالم مردم دارند. کیفیت زندگی وابستگان به مواد پایینتر از افراد سالم است. پژوهشهای انجام شده در این زمینه از وابستگان به مواد در شهر رشت نشان داد که بیشتری نارضایتی این افراد در درجه اول عدم تأمین مالی و سپس نداشتن امکاناتت تفریحی مناسب است. بنابراین، لازم است ضمن بهبود سطح زندگی این افراد از گسترش شیوههای زندگی ناسالم پیشگیری به عمل آید، قبل از اینکه این شیوهها در جامعه و فرهنگ ریشه بدواند. هر چه این مداخلات سریع تر انجا شود، اثربخشتر خواهد بود.
و در آخر:
برنامه ریزی برای پیشگیری از اعتیاد سطوح مختلفی دارد و بسته به جامعه هدف و نتیجه ای که از راه های پیشگیری از اعتیاد داریم مختلف است. اینکه جامعه درگیر اعتیاد باشد یا در معرض خطر نمیتوان از برنامه و راهکارهای یکسان استفاده کرد و هر کدام جداگانه باید بررسی شود. اینبار هم مانند مقاله پیشگیری از اعتیاد تاکید بر این بود که درمان اعتیاد خود نیز یکی از راههای مهم در پیشگیری از اعتیاد است، سطح سوم.
پس نباید با این فرض که اعتیاد اتفاق افتاد و دیگر نمیشود کاری کرد دست از تلاش برداریم. با ارجاع سریع فرد به مرکز بستری ترک اعتیاد به نوعی از پیشرفت اعتیاد و آسیبهای آن جلوگیری میکنیم.
برچسبها: مجتبی دشتی , پیشگیری سطح یک , پیشگیری سطح دو , پیشگیری سطح سه

فرزندپروری بر اساس طرحواره درمانی به والدین کمک میکند تا با درک عمیقتر از نیازهای خود و فرزندانشان، روابط سالمتری برقرار کنند. این رویکرد با شناسایی و اصلاح طرحوارههای ناسازگار در والدین و کودکان، به بهبود رفتارهای هیجانی و ایجاد تابآوری بیشتر در خانواده منجر میشود.
مبانی طرحواره درمانی در فرزندپروری:
شناخت طرحوارهها:
طرحوارهها الگوهای فکری، احساسی و رفتاری هستند که در دوران کودکی شکل میگیرند و میتوانند ناسازگار باشند.نیازهای اساسی:
طرحواره درمانی بر نیازهای اساسی عاطفی کودک، مانند امنیت، حمایت، خودمختاری، و ابراز وجود تأکید دارد.سبکهای فرزندپروری:
طرحوارهها میتوانند بر سبکهای فرزندپروری والدین تأثیر بگذارند و منجر به الگوهای ناسازگار شوند. شناخت این الگوها برای اصلاح آنها ضروری است.تغییر و ترمیم:
با شناسایی طرحوارههای ناسازگار، والدین میتوانند با تغییر رفتارها و الگوهای خود، به ترمیم آسیبهای احتمالی در کودکان کمک کنند و روابط سالمتری ایجاد کنند.
مزایای فرزندپروری با رویکرد طرحواره درمانی:
کاهش تعارضات:
درک طرحوارهها و نیازهای اساسی به کاهش تعارضات و درگیریها در خانواده کمک میکند.بهبود ارتباط:
با ایجاد فضایی امن و حمایتی، ارتباط والدین و فرزندان بهبود مییابد و اعتماد به نفس در کودکان افزایش مییابد.
افزایش تابآوری:
با اصلاح طرحوارهها و یادگیری مهارتهای مقابلهای سالم، تابآوری در برابر مشکلات و چالشها در کودکان تقویت میشود.رشد سالم:
فرزندپروری مبتنی بر طرحواره درمانی به رشد سالم و متعادل کودکان کمک میکند و آنها را برای مواجهه با چالشهای آینده آماده میسازد.
راهکارهای عملی:
آموزش و آگاهی:
والدین باید در مورد طرحوارهها و نیازهای اساسی کودکان آموزش ببینند.ارزیابی طرحوارهها:
با کمک مشاوران متخصص، طرحوارههای ناسازگار خود و فرزندان را شناسایی کنند.تغییر رفتارها:
با تغییر الگوهای رفتاری و سبک فرزندپروری، به سمت روابط سالمتر حرکت کنند.مشاوره:
در صورت نیاز، از کمک مشاوران و متخصصان طرحواره درمانی استفاده کنند.
با بهکارگیری این رویکرد، والدین میتوانند به پرورش نسلی سالم، شاد و با اعتماد به نفس کمک کنند.
برچسبها: پرهام عامری , مرتضی عامری , فرزندپروری , والدین سمی
برای برخورد با فرزندان پرتوقع، مهم است که ابتدا دلایل این رفتار را درک کنید و سپس با استفاده از راهکارهای مناسب، به اصلاح این رفتارها کمک کنید. این راهکارها شامل تعیین مرزهای مشخص، آموزش قدردانی، ارائه پاداش های مناسب و ایجاد فرصت برای مشارکت در کارهای خانه است.

دلایل پرتوقعی:
الگوی رفتاری والدین:
گاهی اوقات والدین خودشان الگوی رفتاری پرتوقعی هستند و این رفتار را به فرزندانشان منتقل میکنند.محبتهای بیش از حد:
محبتها و حمایتهای افراطی و نابه جا میتواند باعث شود که کودک احساس کند همواره باید در مرکز توجه قرار داشته باشد.پاداشهای بیجا:
دادن پاداشهای نامتناسب با رفتار کودک، به ویژه پاداشهای مادی، میتواند منجر به توقعات بیجا شود.عدم درک واقعیتها:
گاهی اوقات والدین به دلیل عدم درک درست از شرایط زندگی یا عدم توانایی در نه گفتن، به تمام خواستههای فرزندشان پاسخ مثبت میدهند که این امر میتواند باعث پرتوقعی شود.
راهکارهای مقابله با پرتوقعی:
تعیین مرزهای مشخص:
یکی از مهمترین کارها، تعیین مرزهای مشخص و صریح برای رفتار کودک است. این مرزها باید به طور واضح و قاطع به کودک توضیح داده شوند و والدین باید در اجرای آنها ثابت قدم باشند.آموزش قدردانی:
به کودک بیاموزید که قدردان محبتها و نعمتهایی باشد که در اختیار دارد. این کار را میتوان با تشویق او به تشکر کردن از دیگران، مشارکت در کارهای خانه و توجه به دیگران انجام داد.ارائه پاداشهای مناسب:
در پاداش دادن به کودک، به تناسب رفتار او توجه کنید. پاداشها باید متنوع باشند و همیشه به شکل مادی نباشند. گاهی اوقات یک آغوش گرم، یک بازی مشترک یا یک فعالیت تفریحی میتواند پاداشی مؤثرتر از یک هدیه مادی باشد.ایجاد فرصت برای مشارکت:
به کودک فرصت دهید تا در کارهای خانه مشارکت کند و مسئولیتپذیری را بیاموزد. این کار میتواند اعتماد به نفس او را افزایش دهد و به او نشان دهد که برای خانواده مهم است.الگوی مناسبی باشید:
والدین باید خودشان الگوی خوبی برای قدردانی و مسئولیتپذیری باشند. رفتارهای شما میتواند تأثیر زیادی بر روی فرزندتان داشته باشد.
صحبت با کودک:
در مورد احساسات و انتظارات خود با کودک صحبت کنید. این کار به او کمک میکند تا درک بهتری از شرایط پیدا کند و رفتارش را اصلاح کند.مشورت با متخصص:
اگر احساس میکنید که با این مشکل به تنهایی نمیتوانید مقابله کنید، از یک متخصص روانشناس کودک کمک بگیرید.
برچسبها: کودک پرخاشگر , پرهام عامری , بابک دیلمی زاده , دکتر کدا

الکلیسم که امروزه به عنوان اختلال مصرف الکل شناخته می شود، وضعیتی است که در آن فرد تمایل یا نیاز فیزیکی به مصرف الکل دارد، حتی اگر این مصرف تأثیر منفی بر زندگی او داشته باشد. در گذشته، به فردی که این بیماری را داشت، “الکلی” می گفتند. با این حال امروزه، این لقب به عنوان یک برچسب غیر مفید و منفی دیده می شود. امروزه متخصصان بهداشت می گویند که فرد دارای اختلال مصرف الکل (AUD) است. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO)، در سراسر جهان، سالانه 3.3 میلیون مورد مرگ و میر ناشی از مصرف مضر الکل است.
مؤسسه ملی سوء مصرف الکل و الکلیسم (NIAAA) اختلال مصرف الکل را به عنوان “توانایی اختلال در توقف یا کنترل مصرف الکل علیرغم پیامدهای نامطلوب اجتماعی، شغلی یا سلامتی” توصیف می کند. فرد مبتلا به این وضعیت نمی داند چه زمانی یا چگونه نوشیدن الکل را ترک کند. آنها زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد الکل می کنند و نمی توانند میزان مصرف خود را کنترل کنند، حتی اگر این مصرف باعث ایجاد مشکلات جدی در خانه، محل کار و مالی شود. مصرف بیش از حد یا نامناسب الکل لزوماً با وابستگی به الکل یکی نیست. مصرف متوسط الکل به طور کلی هیچ آسیب روانی یا جسمی ایجاد نمی کند. با این حال، اگر فردی که از نوشیدنی اجتماعی لذت می برد، مصرف خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهد یا به طور منظم بیش از مقدار توصیه شده مصرف کند، ممکن است در نهایت AUD ایجاد شود.
علائم اعتیاد به الکل
فردی که به مقدار بیش از حد الکل می نوشد، اغلب اولین کسی نیست که متوجه این موضوع می شود. برخی از علائم و نشانه های AUD عبارتند از:
نوشیدن به تنهایی یا مخفیانه
عدم توانایی محدود کردن میزان مصرف الکل
سیاه رفتن چشم و ناتوانی در به خاطر سپردن زمان
داشتن آیین خاص و عصبانی شدن اگر شخص دیگری در مورد این آیین ها نظر بدهد، مثلاً قبل، حین، یا بعد از غذا یا بعد از کار نوشیدنی بنوشد.
از دست دادن علاقه به سرگرمی هایی که قبلاً از آنها لذت می بردند
احساس میل به نوشیدن
احساس تحریک پذیری هنگام نزدیک شدن به زمان نوشیدن الکل، به خصوص اگر الکل در دسترس نباشد
ذخیره الکل در مکان های نامحتمل
خوردن نوشیدنی برای داشتن حس خوب
داشتن مشکلاتی در روابط، قانون، امور مالی یا کاری که ناشی از نوشیدن الکل است
نیاز به الکل بیشتری برای احساس اثرگذاری آن
احساس تهوع، عرق کردن، یا لرزش هنگام عدم مصرف الکل
برخی از افراد برخی از این علائم و نشانه ها را تجربه می کنند اما به الکل وابسته نیستند. مصرف الکل زمانی مشکل ساز می شود که بر سایر فعالیت ها ارجحیت داشته باشد. ایجاد وابستگی ممکن است چندین سال طول بکشد. مشکلات مرتبط با وابستگی به الکل گسترده است. اثرات آن می تواند جسمی، روانی و اجتماعی باشد.

علل الکلیسم
ایجاد وابستگی به الکل می تواند از چند سال تا چند دهه طول بکشد. برای برخی از افرادی که به ویژه آسیب پذیر هستند، ممکن است در عرض چند ماه اتفاق بیفتد. با گذشت زمان، مصرف منظم الکل می تواند تعادل موارد زیر را مختل کند:
گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA) در مغز
گلوتامات
GABA (گابا) تکانشگری را کنترل می کند و گلوتامات سیستم عصبی را تحریک می کند. سطح دوپامین در مغز پس از مصرف الکل افزایش می یابد. سطوح دوپامین ممکن است تجربه نوشیدن را لذت بخش تر کند. در درازمدت یا میان مدت، نوشیدن بیش از حد الکل می تواند به میزان قابل توجهی سطح این مواد شیمیایی مغز را تغییر دهد. این باعث می شود بدن برای داشتن احساس خوب و اجتناب از احساس بد، هوس الکل کند.
عوامل خطر احتمالی
برخی از عوامل خطر نیز ممکن است با نوشیدن بیش از حد الکل مرتبط باشند.
ژن ها: برخی از عوامل ژنتیکی خاص ممکن است برخی افراد را بیشتر در معرض ابتلا به الکل و مواد دیگر قرار دهند یعنی ممکن است سابقه خانوادگی وجود داشته باشد.
سن اولین نوشیدنی الکلی: یک مطالعه نشان داده است که افرادی که قبل از سن 15 سالگی شروع به نوشیدن الکل میکنند، احتمالاً در آینده در زندگی با الکل مشکل دارند.
دسترسی آسان: به نظر می رسد ارتباطی بین دسترسی آسان به الکل مانند قیمت ارزان و سوء مصرف الکل و مرگ و میر ناشی از الکل وجود دارد. یک مطالعه کاهش قابل توجهی در مرگ و میر ناشی از مصرف الکل پس از افزایش مالیات الکل توسط یکی از ایالت ها ثبت کرد. این اثر تقریباً دو تا چهار برابر سایر استراتژیهای پیشگیری، مانند برنامههای مدرسه یا کمپینهای رسانهای است.
استرس: برخی از هورمون های استرس با سوء مصرف الکل مرتبط هستند. اگر سطح استرس و اضطراب بالا باشد، ممکن است فرد برای از بین بردن این آشفتگی، الکل مصرف کند.
نوشیدن الکل توسط دوستان: افرادی که دوستانشان به طور منظم یا بیش از حد مشروب می نوشند، احتمال بیشتری دارد که بیش از حد الکل بنوشند. این امر در نهایت می تواند منجر به مشکلات مربوط به الکل شود.
اعتماد به نفس پایین: احتمال دارد کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، بیش از حد الکل مصرف کنند.

افسردگی: افراد مبتلا به افسردگی ممکن است عمدا یا ناخواسته از الکل به عنوان وسیله ای برای خود درمانی استفاده کنند. از سوی دیگر، مصرف بیش از حد الکل ممکن است خطر افسردگی را به جای کاهش آن افزایش دهد.
رسانه و تبلیغات: در برخی از کشورها، الکل به عنوان یک فعالیت پر زرق و برق، دنیوی و جالب به تصویر کشیده می شود. تبلیغات الکل و پوشش رسانه ای آن ممکن است با انتقال این پیام که نوشیدن بیش از حد الکل قابل قبول است، خطر را افزایش دهد.
چگونه بدن الکل را پردازش (متابولیسم) می کند؟
افرادی که برای رسیدن به اثر دلخواه به الکل نسبتاً بیشتری نیاز دارند، در معرض خطر بالاتری برای ایجاد مشکلات سلامتی مرتبط با الکل هستند.
تشخیص اعتیاد به الکل
معیارهای تشخیص اختلال نوشیدن الکل شامل داشتن یک الگوی مصرف است که منجر به اختلال یا ناراحتی قابل توجهی می شود. حداقل سه مورد از معیارهای زیر باید در 12 ماه گذشته وجود داشته باشد:
تحمل الکل: فرد برای احساس مستی به مقدار زیادی الکل نیاز دارد. با این حال، زمانی که کبد آسیب دیده باشد و نتواند الکل را به خوبی متابولیزه کند، ممکن است این تحمل کاهش یابد. آسیب به سیستم عصبی مرکزی نیز ممکن است سطح تحمل را کاهش دهد
علائم ترک: هنگامی که فرد از الکل خودداری می کند یا مصرف آن را کاهش می دهد، دچار لرزش، بی خوابی، حالت تهوع یا اضطراب می شود. بنابراین ممکن است برای اجتناب از این علائم بیشتر بنوشد.
فراتر از مقاصد: فرد میزان الکل بیشتری یا در مدت زمان طولانیتری از آنچه در نظر داشت، مینوشد.
تلاش های ناموفق برای کاهش: فرد به طور مداوم در تلاش است تا مصرف الکل را کاهش دهد اما موفق نمی شود. آنها ممکن است تمایل مداوم به کاهش مصرف داشته باشند.
زمان مصرف شده: فرد زمان زیادی را صرف تهیه، استفاده یا بهبودی از مصرف الکل می کند.
کنارهگیری: فرد از فعالیتهای تفریحی، اجتماعی یا شغلی که قبلاً در آن شرکت میکرده، کنارهگیری میکند.
پایداری: فرد به مصرف الکل ادامه می دهد، حتی اگر می داند که از نظر جسمی و روانی به او آسیب می رساند.
برخی از علائم و نشانه های سوء مصرف الکل ممکن است به دلیل شرایط دیگری باشد. برای مثال افزایش سن می تواند منجر به مشکلات حافظه و زمین خوردن شود. یک فرد ممکن است در مورد یک بیماری پزشکی مانند مشکل گوارشی به پزشک مراجعه کند و به میزان مصرف الکل خود اشاره نکند.
این امر می تواند تشخیص را برای پزشک دشوار کند. اگر پزشک مشکوک باشد که الکل مشکل ساز است، می تواند یک سری سوالات بپرسد. اگر بیمار به روش خاصی پاسخ دهد، پزشک ممکن است از یک پرسشنامه استاندارد برای کسب اطلاعات بیشتر استفاده کند.
الکل تا چند روز در خون باقی میماند؟
الکل معمولاً تا حدود ۱۲ ساعت پس از مصرف در خون قابل شناسایی است. البته پاسخ صحیح به این سوال که تست الکل تا چند ساعت مثبت است، بسته به مقدار مصرف، وضعیت سلامت کبد و متابولیسم فرد کمی متفاوت باشد، اما به طور کلی، بعد از ۱۲ ساعت، میزان الکل در خون به حدی کاهش مییابد که توسط آزمایش خون قابل تشخیص نیست.

تست اعتیاد به الکل
آزمایش خون فقط می تواند مصرف اخیر الکل را نشان دهد. پزشکان از این طریق نمی توانند تشخیص دهند که آیا یک فرد برای مدت طولانی مشروب زیاد مصرف کرده است یا خیر. اگر آزمایش خون نشان دهد که اندازه گلبول های قرمز افزایش یافته است، می تواند نشانه ای از سوء مصرف طولانی مدت الکل باشد.
کربوهیدرات کمبود ترانسفرین (CDT) یک آزمایش خون است که به تشخیص مصرف زیاد الکل کمک می کند. سایر آزمایشها میتوانند نشان دهند که آیا کبد آسیب دیده است و یا در مردان کاهش سطح تستوسترون اتفاق افتاده است یا خیر. هر دوی اینها ممکن است نشان دهنده مصرف مزمن الکل باشد.
برچسبها: الکلیسم , پرهام عامری , موسوی چلک , دکتر کدا
آنچه در این مقاله می خوانید
لغزش شکست نیست

• هر موقع که دوباره به سراغ مواد مخدر می روید بدانید که در واقع با زندگی خود بازی می کنید.
• در جلسات انجمن این شعار را بارها می شنویم که می گوید٫ این آخرین مصرفمان نبود که باعث بدبختی ما شد بلکه اولین بار مصرف مان بود. منظور از این شعار این است که با شروع دوباره مواد ما کنترل را از دست میدهیم و دوباره خود را در چرخه باطل قرار می دهیم؛چرخه ای که می تواند ما را با خطر مرگ روبهرو کند برخی از ما معتادان در حال بهبودی دوباره شروع به مصرف می کنیم؛به این گمان که می توانیم همان مقدار پیش از ترک را دوباره استفاده کنیم و این طرز فکر غلط باعث مرگ بسیاری از ما میشود. باید توجه داشته باشیم که پس از مدتی پرهیز از مواد مخدر میزان تحمل جسمی ما در برابر مواد مخدر به شدت کم می شود و به همین علت وقتی مصرف دوباره مواد مخدر را شروع می کنیم, میزان مواد مخدری که مصرف میکنیم به مراتب بیشتر از آن است که بدن ما بتواند آن را تحمل کند.
• مسئله جالب دیگر این است که بسیاری از ما که طعم بهبودی را چشیده ایم دیگر از مصرف مواد مخدر لذت نمیبریم اما دوباره مواد استفاده میکنیم چون این راهی است که یک عمر عادت کردهایم که با مسائل زندگی مان مقابله کنیم. استفاده از مواد آسان ترین و طبیعی ترین کاری است که ما بدون فکر کردن به آن رجوع می کنیم. با وجود این حتی در صورت لغزش باید توجه داشته باشیم که این یک شکست نیست. آیا کسی که از بیماری دیابت در عذاب است اگر یک روز شیرینی و شکر مصرف کرد پرهیز از شیرینی را کنار خواهد گذاشت،یا کسی که از ناراحتی قلبی رنج می برد اگر یک روز فراموش کرد تدابیری را که برای کنترل بیماریش لازم است انجام دهد آیا زندگی خود را به نابودی خواهد کشاند و دیگر برای درمان خود تلاش نخواهد کرد؟باید بدانیم که لغزش جزئی از فرآیند بهبودی ما محسوب می شود. بسیاری از ما به علت مزمن بودن بیماری لغزش می کنیم. علاوه بر این بهبودی از اعتیاد یعنی تغییر کامل طرز فکر و راه و رسم زندگی. این کار چندان آسانی نیست و بی تردید با پستی و بلندی و فراز و نشیب همراه است
• ما فقط با کارکرد دوازده قدم میتوانیم با زندگی جدید سازگاری و هماهنگی داشته باشیم. اگر دوباره مصرف مواد کردیم نباید خود را سرزنش کنیم بلکه باید با خود مهربان باشیم باید ماهیت بیماری خود را درک کرده و بدانیم که بهبودی از این بیماری تا چه اندازه سخت و دشوار است.

• بهترین طرز برخورد با لغزش این است که این حالت را برای خود نوعی تجربه به حساب بیاوریم و از خود بپرسیم لغزش میخواهد چه درسی به ما بدهد که به فرآیند بهبودی ما کمک کند. باید بدانیم که امروز کسی هستیم که حق انتخاب داریم میتوانیم از لغزش به عنوان بهانهای برای سرزنش کردن و احساس شکست و درماندگی استفاده کنیم و از این طریق بهانه ای برای ادامه مصرف مواد مخدر به دست آوریم یا اینکه با این پدیده به طور مثبت و نوعی تجربه آموزشی نگاه کنیم. می توانیم با خود بگوییم درست است که دوباره به سراغ مواد مخدر رفتم چون این کاری هست که یک عمر به طور غریزی و طبیعی با آن سرگرم بودم اما اجازه نخواهم داد تا این امر به ادامه مصرف و ناامیدی و بدبختی به کشاند. عقل و منطق خود را به کار خواهم بست و اجازه نخواهم داد تا دوباره اسیر و قربانی بیماری اعتیاد شوم چون امروز حق انتخاب دارم و علاوه بر این خدایی دارم که از من مواظبت می کند. به جای احساس ناامیدی و بدبختی به خاطر لغزش باید با یک طرز فکر حقیقی و مثبت به لغزش مان به عنوان یک تجربه نگاه کنیم، چون لغزش باعث می شود تا ما بهتر بتوانیم به ماهیت بیماری خود پی ببریم و یاد میگیریم که در آینده چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را نباید انجام دهیم تا بتوانم بهبودی خود را حفظ کنم اما باید توجه داشته باشیم وقتی که لغزش می کنیم بار دیگر کنترل مان را از دست میدهیم و وسوسه فکری و ویار جسمی ما دوباره بر میگردد،یعنی مغز و جسم ما دوباره فعال می شوند. احتمال اینکه بخواهیم مصرف مان را ادامه بدهیم بسیار زیاد است چون مصرف مواد به ما احساس لذت و آرامش می دهد گرچه می دانیم این راه سرانجام به بدبختی و جهنم ختم میشود.

نکته دیگر این است که بسیاری از ما ممکن است پس از لغزش احساس گناه کنیم و با خود بگوییم که ما انسانی ضعیف هستیم و در تلاش خود برای بهبودی از بیماری اعتیاد شکست خورده ایم. ممکن است بیماری ما بخواهد ما را گول بزند و متقاعد کند که برنامه دوازده قدم در مورد ما موثر و کارگر نیست یا اینکه غرورمان به ما اجازه ندهد که دوباره به انجمن بازگردیم. باید از چنین افکار و اندیشههای پرهیز کنیم و متوجه باشیم که این بیماری اعتیاد مان است که ما را دوباره به چنگ انداخته است. باید به یاد داشته باشیم که بسیاری از ما معتادین در حال بهبودی؛ لغزش کرده ایم و این اتفاق را جزئی از روند بهبود ایمان به حساب بیاوریم. بعضی از ما حتی سپاسگزار این تجربه بودهایم چون باعث کارکرده بهتره قدمهای مان شده است. نباید فراموش کنیم که طول پاکی همگی ما فقط ۲۴ ساعت است و هیچکس در بین ما به خاطر لغزش بهتر یا بدتر محسوب نمی شود. نباید فراموش کنیم که همه ما که در انجمن گرد هم می آییم معتادانی هستیم که با مشکلات روبرو هستیم. در واقع می توانیم با در میان گذاشتن تجربه های خود درباره لغزش به دیگران در این پدیده اطلاعات و آگاهی لازم را فراهم آوریم و از این کار خود احساس خوبی داشته باشیم که توانسته ایم به دیگران نکات تازهای درباره لغزش آموزش دهیم.

نباید فراموش کرد که ما معتادان نیز انسان هستیم انسانی که از یک بیماری مزمن و جدی در عذاب است شاید لغزش این فرصت را فراهم آورد تا اطلاعات بیشتری درباره بیماری خود را به دست آوریم و بدانیم که با چه نوع بیماری سر و کار داریم و در نتیجه برای حفظ بهبودی خود هر روز بهتر از روز قبل از خود مواظبت و مراقبت کنیم.
برچسبها: پرهام عامری , مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی
کودکان در ابتدای تولد در نگاه والدین، مانند فرشتههایی هستند که بروز هیجان خشم برای آنها محال به نظر میرسد. همه ما میدانیم، تماشای فرشتههای کوچکمان که در کسری از ثانیه تبدیل به موجودی عصبانی و آسیبزننده میشوند، چقدر سخت است. اولین باری که هر کودکی نمیتواند خشمش را مدیریت کند و آن را تبدیل به رفتار پرخاشگرانهای میکند، والدین متعجب میشوند و نمیدانند نحوه درست رفتار با کودک پرخاشگر چیست.
دقیقا از زمانی که فرزند شما در یک مهمانی بزرگ، دست کودک دیگری را گاز میگیرد یا با لگد به او ضربه میزند، پیدا کردن یک روش برخورد صحیح به نظر دشوار میرسد. اگر عکسالعمل شما در جهتی باشد که این رفتار پرخاشگرانه را تثبیت کند احتمالا چند سال بعد در منزل خود یا مدرسه بچهها شاهد دعواهای فیزیکی کودکان خواهید بود. شاید رفتار با کودک پرخاشگر همراه با فریاد و عصبانیت آسان باشد، اما به یاد داشته باشید، کودک شما هم از پرخاشگری لذت نمیبرد. در این مقاله همراه ما باشید تا تکنیکهای موثر رفتار با کودک پرخاشگر را مرور کنیم.

تکنیک۱-برای مهار پرخاشگری کودک، قانونهای محکم و ثابتی را تعیین کنید
کودکان باید بدانند چه رفتاری مجاز است و چه رفتاری مجاز نیست. اطمینان حاصل کنید که همه مراقبان کودک هم، از قوانینی که شما برای رفتار با کودک پرخاشگر تعیین کردید؛ تبعیت میکنند. به قانونهای خود پایبند باشید. تا آنجا که ممکن است، هر بار به اقدامات پرخاشگرانه فرزندتان، یکسان پاسخ دهید. هرچه قابل پیشبینیتر باشید، زودتر الگویی را ایجاد میکنید که فرزندتان آن را تشخیص دهد و انتظارش را داشته باشد. در واقع ملاکی که کودکان مطابق با آن بازخورد مثبت یا منفی دریافت میکنند، همان قانونهای خانه و خانواده یا اصول تربیتی شما است. به طور کلی در برابر کودک عصبی و پرخاشگر باید رفتاری قاطع داشته باشید تا در مواقع لزوم بتوانید به او نه بگویید.
تکنیک۲- راههای جایگزین پرخاشگری را به کودک معرفی کنید
یکی از راهکارهای مهم برای رفتار با کودک پرخاشگر و عصبی، ارائه راههای بهتر برای نشان دادن عصبانیت به کودک است. بچهها میتوانند مقداری از هیجان خشم خود را با لگد زدن به توپ، کوبیدن مشت به بالش، یافتن یک فرد بزرگسال برای میانجیگری اختلاف یا بیان احساس در قالب کلمات ساده مثل: «من واقعا عصبانیام چون کتابمو به زور گرفتی.»، تخلیه کنند. ورزش، رقصیدن یا پیادهروی نیز ممکن است کمککننده باشد. تشویق کودک به انجام کارهایی که از آنها لذت میبرد یا او را آرام میکند(مثل نقاشی کردن، راه رفتن، وقت گذراندن با حیوان خانگی، گوش دادن به موسیقی، کتاب خواندن، صحبت کردن با یک دوست امن، خوردن یک نوشیدنی سرد یا یک دمنوش و…) میتواند به تسلط مجدد او به اعصابش کمک کند.
در این راهکار، هدف این است که به فرزندتان بیاموزید احساسات خود را بشناسد، درک کند و در عین حال گزینههای دیگری را برای ابراز آنها در نظر بگیرد. همچنین میتوانید به او پیشنهاد کنید، از موقعیتها و افرادی که او را خشمگین میکنند دور شود تا زمانی که بتواند راه بهتری برای پاسخگویی محترمانه پیدا کند. توضیح دهید به جای این که اجازه دهد مشتهایش برای ضربه زدن به دیگران و وسایل، تصمیم بگیرند با مغزش به این رفتار فکر کند.
تکنیک۳- برای کاهش پرخاشگری کودک به او خودکنترلی را آموزش دهید
گاهی اوقات برای کنترل پرخاشگری کودک نیاز است به آنها آموزش دهید. کودکان، توانایی ذاتی برای کنترل و مدیریت رفتار خود را ندارند. باید این مهارت، به آنها آموزش داده شود. آموزش خودکنترلی به بچهها، میزان رفتارهای پرخاشگرانه آنها را کاهش میدهد. کودک به راهنمایی والدین نیاز دارد تا بتواند احساسات خود را تحت کنترل داشته باشد و قبل از هر رفتاری، به علت، انگیزه و پیامد آن فکر کند. شما میتوانید همچنین راه هایی برای مدیریت احساسات به کودک پیشنهاد کنید.
به طور مثال آموزش مهارت حل مسئله به کودکان میتواند یکی از موثرترین راهکارهای رفتار با کودک عصبی باشد. به فرزند خود بیاموزید که بیش از یک راه برای حل هر مشکل وجود دارد و ارزیابی چندین راه حل بالقوه قبل از شروع تمام کارها مفید است. بنابراین، او را تشویق کنید تا حداقل ۳ راه ممکن برای حل یک مسئله را قبل از تصمیمگیری در مورد این که چه کاری انجام دهد، بررسی کند.
برای نمونه اگر دوستش به او توهین کرده است ۳ راه احتمالی از او بخواهید. مثلا: او را کتک بزند، به او قاطعانه بگوید کارش اشتباه است و حق ندارد دیگر، این گونه صحبت کند و با والدین یا معلم این موضوع را در میان بگذارد. مزایا و معایب هر کدام از این راهها را بررسی کنید و توضیح دهید کمکم خودش باید بتواند در مواقعی که عصبانی میشود، کم آسیبترین روش را انتخاب کند.

تکنیک۴- محرکهای پرخاشگری کودک را شناسایی کنید
شما میتوانید برای رفتار با کودک پرخاشگر خود، برخی از الگوهای زمانی و مکانی که فرزند شما، پرخاشگرانه رفتار میکند را مشخص کنید. بررسی کنید پرخاشگری و عصبانتیت کودک کجا اتفاق میافتد؟ خانه؟ مهدکودک؟ مرکز خرید؟ آپارتمان مادربزرگ؟ یا فرقی نمیکند در هر جایی که فرزند شما در آن قرار دارد این اتفاق میافتد؟ اگر فقط در یک محیط اتفاق میافتد، ممکن است ویژگی آن محیط (به عنوان مثال: شلوغ بودن زیاد، داشتن نور زیاد، خیلی گرم بودن یا سرد بودن، و… ) این رفتار را تحریک میکند.رویدادهایی مانند تغییر اتاق کودک، جابهجایی خانه، به دنیا آمدن نوزاد جدید یا از دست دادن حیوان خانگی. هر کدام از این تغییرات میتواند باعث شود کودک شما احساس ناامنی کند و کمتر قادر به کنترل رفتار خود باشد.
این موارد محرکهای رایج برای رفتار پرخاشگرانه در کودک هستند و به شما یک الگوی کلی از بروز پرخاشگری کودکتان میدهند. این الگو به شما کمک میکند بفهمید که دلیل احتمالی رفتار فرزندتان چه میتواند باشد. میتوانید از این اطلاعات برای به حداقل رساندن محرکهای پرخاشگری یا رفتار با کودک پرخاشگر خود استفاده کنید.
برای مثال ممکن است متوجه شوید که فرزندتان در زمانهایی مانند تعطیلات یا انتظار برای شروع کلاسها، پرخاشگری بیشتری نشان میدهد. شاید در این حالت نیاز داشته باشد موقعیتها کمی ساختارمندتر باشند یعنی برنامهریزی برای چنین زمانهای آزادی وجود داشته باشد. احتمالا با چند راهکار ساده پرخاشگری کودک در این زمینه کاهش یابد. به طور مثال او میتواند در این زمانها همراه با یک دوست مورد اعتماد شما، برای تعطیلاتش برنامهریزی کند یا میتواند به کمک شما فهرستی از فعالیتهای سرگرمکننده را تهیه کند یا حتی به عنوان یک دستیار به معلم خود برای آمادهسازی کلاسها کمک کند. همه این موارد در اجرای یک راهکار موثر برای رفتار با کودک پرخاشگر به شما کمک میکند.
تکنیک۵-در کنترل خشم، الگوی کودک پرخاشگر باشید
اگر اجازه میدهید فرزندانتان شاهد درگیریهایی باشد که در خانه شما به وجود میآیند؛ حل شدن چالشها به شیوهای مسالمتآمیز را نیز به او نشان دهید. کودکان از بزرگسالان تقلید می کنند. روشی که شما خشم و ناامیدی خود را کنترل میکنید، بر فرزندتان تاثیر میگذارد. برای رفتار با کودک پرخاشگر از مهارتهای مقابلهای مثبت(مانند انجام کاری که شما را آرام میکند یا دور شدن از یک موقعیت برانگیزاننده خشم) بهره بگیرید و احتمالا فرزندتان در موقعیتهای مشابه نیز همین کار را میکند.
دقت کنید در رفتار با کودک پرخاشگر مهم نیست چقدر عصبانی هستید، هرگز فریاد نکشید، کتک نزنید یا به فرزندتان نگویید که چه بچه بدی است. زمانی که با پرخاشگری، فرزندتان را وادار به تغییر رفتارش میکنید، او میآموزد که پرخاشگری کلامی و فیزیکی راه حلی برای زمانهایی است که عصبانی شده است. در عوض، با کنترل خلق و خوی خود و حفظ آرامش، الگوی خوبی برای فرزندتان باشید.
تکنیک۶-نسبت به پرخاشگری کودک عکسالعمل فوری نشان دهید
بهترین رفتار با کودک پرخاشگر این است که وقتی فرزندتان را در حال پرخاشگری میبینید فورا او را متوقف کرده و پیامدهای رفتارش را به او گوشزد کنید. این که صبر کنید تا برای بار سوم برادرش را بزند و بعد بگویید: «این رفتار درستی نیست! بسه!» تاثیری نخواهد داشت.
حتی میتوانید کودک را برای مدت کوتاهی از موقعیت خارج کنید به طور مثال برای یک کودک پیش دبستانی، ۳یا ۴ دقیقه کافی است. برای یک کودک بزرگتر، با صلاحدید روانشناس فرزندتان میتوانید در پاسخ به طغیانهای پرخاشگرانه، امتیازی را برای او کم یا حذف کنید. مثلا: وقت تلویزیون دیدنش کاهش یابد یا پول توجیبی یک هفتهاش قطع شود. دادن بازخورد به این دلیل است که او رفتار خود را با پیامد آن مرتبط کند و بفهمد که اگر ضربه بزند یا فریاد بکشد، ممکن است چیزی را که دوست دارد از دست بدهد.

تکنیک۷- درباره رفتار پرخاشگرانه کودک با او صحبت کنید
یکی از درست ترین شیوهها در رفتار با کودک پرخاشگر این است که با او ، درباره علت پرخاشگریاش صحبت کنید. اجازه دهید فرزندتان کمی آرام شود سپس با آرامش درباره آن چه اتفاق افتاده حرف بزنید. بهترین زمان برای انجام این تکنیک در زمینه رفتار با کودک پرخاشگر، پس از آرام شدن او و قبل از این است که همه چیز را فراموش کند. این زمان در حالت ایدئال، ۳۰ دقیقه تا ۱ ساعت بعد از رخ دادن پرخاشگری کودک است. از او بپرسید که آیا میتواند توضیح دهد که چه چیزی باعث طغیان او شده است. مثلا: «فکر میکنی چرا اینقدر از دست دوستت عصبانی شدی؟»
به کودک توضیح دهید که عصبانی شدن کاملا طبیعی است، اما هل دادن، ضربه زدن، لگد زدن یا گاز گرفتن، مورد تایید شما نیست. اگر فرزندتان نمیخواهد این موضوع را با شما در میان بگذارد، ممکن است با یک حیوان خانگی، عروسک یا دوست خیالی خود احساس راحتی کند. در این صورت شما میتوانید این تکنیک را به وسیله یک بازی نمادین همراه با عروسکها یا حیوانات اجرا کنید.
تکنیک۸- به جای رفتار پرخاشگرانه، روی رفتار خوب کودک تمرکز کنید
روانشناسان کودک اذعان میکنند یکی از راهکارهای کلیدی برای رفتار با کودک پرخاشگر این است که والدین توجه مثبت خود را در زمانهایی که کودک رفتار خوبی دارد به او نشان بدهند. مثلا وقتی که او به جای کشیدن تبلت از دست برادرش، نوبت را برای بازی کردن رعایت میکند، او را تحسین کنید و به او بگویید که چقدر به این رفتار او افتخار میکنید. حتی زمانی که کاری غیرعادی انجام نمیدهد به او توجه مثبت نشان دهید. اگر زمان شام رفتارش عاری از هر گونه پرخاشگری است، بگویید: «من واقعا رفتارتو موقع شام دوست دارم». به فرزندتان نشان دهید که خودکنترلی و حل تعارض رضایتبخشتر است و نتایج بهتری از هل دادن یا کتک زدن بچههای دیگر دارد.
تکنیک۹-در هر مرحله کنترل پرخاشگری، کودک را تشویق کنید
یک جدول مخصوص روی یخچال یا روی دیوار اتاق خواب کودک بزنید و زمانی که موفق شد عصبانیتش را کنترل کند، با یک برچسب رنگی به او جایزه بدهید. حدود ۲/۵ تا ۳ سالگی بهترین سن برای استفاده از این روش در برخورد با کودک پرخاشگر است. در این سن، برخی از کودکان شروع به درک مفهوم پاداش میکنند و احتمالا با چیزی به سادگی یک برچسب انگیزه میگیرند. همچنین به رفتار خوب بچهها پاداش دهید، همیشه هدیه و جایزه لازم نیست. تعریف و تمجید به تنهایی قدرتمند هستند. روی اهداف مالی یا مادی تمرکز نکنید. در عوض، جوایزی مانند نیم ساعت وقت ویژه برای بازی کردن با دوستانش، در نظر گرفتن یک حق انتخاب ویژه در مورد شام خانواده یا فیلمی که در شب خانواده قصد دارند تماشا کنند، از جمله راهکارهای موثر در زمینه رفتار با کودک پرخاشگر است.
تکنیک۱۰- مسئولیتپذیری در برابر پرخاشگری را به کودک آموزش دهید
اگر پرخاشگری فرزندتان به اموال کسی آسیب میزند یا باعث مشکلی میشود، او باید کمک کند تا دوباره آن را اصلاح کند. این یک تکنیک مهم در زمینه رفتار با کودک عصبی است. برای مثال، او میتواند اسباببازی شکسته خواهرش را، خودش به هم بچسباند، یا فرش را از تمام خرده بیسکوئیتهایی که با عصبانیت پرتاب کرده است، تمیز کند.
در رفتار با کودک پرخاشگر، این عمل را نه به عنوان یک تنبیه یا مجازات، بلکه نتیجه طبیعی یک اقدام پرخاشگرانه معرفی کنید. مثلا بگویید: این کاری است که هر کسی، در صورت شکستن چیزی، باید انجام دهد. همچنین مطمئن شوید که فرزندتان متوجه میشود که باید در صورت انجام این نوع رفتار، عذرخواهی کند. عذرخواهی او ممکن است در ابتدا غیرصادقانه به نظر برسد، اما این درس را در نهایت یاد میگیرد که یکی از قسمتهای عذرخواهی صحیح، علاوه بر پذیرفتن اشتباه، ارائه پیشنهاد برای جبران آسیب است.
تکنیک۱۱- تسلیم عصبانیت یا رفتار پرخاشگرانه کودک نشوید
در مسیر رفتار با کودک پرخاشگر، این موضوع را فراموش نکنید که قانونهای شما در اکثر مواقع قابل تغییر نیست مگر شرایط خاصی پیش بیاید. تغییر اصول تربیتی در موقعیتهای مختلف، کاری اشتباه است. به عنوان مثال: اگر فرزند شما در سوپر مارکت برای خرید یک خوراکی خاص شروع به لگد زدن به شما میکند، تسلیم پرخاشگری او نشوید و آن را نخرید. دریافت خوراکی در این موقعیت پاداشدهنده است و رفتار نامناسب او را تقویت میکند. در واقع تسلیم خواسته کودک شدن از موارد ممنوعه در زمینه برخورد با کودک پرخاشگر است.
تکنیک۱۳- مشاهده خشونت مجازی را برای کودک به حداقل برسانید
هرگز تاثیر بازیهای رایانهای خشن بر کودکان و شبکههای اجتماعی را دستکم نگیرید. این روزها در شبکههای اجتماعی، انواع پرخاشگری در قالب ویدئوهای آزار و اذیت دیگران، کامنتهای توهین آمیز، موسیقیهای اعتراضی (مثل رپ) یا اخبار جرم و جنایت به اشتراک گذاشته میشود. همچنین گاهی اوقات فیلمها یا بازیهای دیجیتالی مملو از فریاد، تهدید، هل دادن و کتک زدن هستند و برای کودکان در نظر گرفته نشدند. یکی از اثرات منفی حضور زودهنگام کودکان در شبکههای اجتماعی، تماشای این گونه فیلمها و انیمیشنهای نامناسب یا انجام این بازیها برای کودکان، یادگیری و عادیسازی پرخاشگری است. بنابراین سعی کنید علاوه بر نظارت بر هر کدام این موارد در مورد زمان استفاده کودکتان از آنها، دقت کنید. به خصوص اگر او مستعد پرخاشگری است.
آکادمی اطفال آمریکا، والدین را تشویق میکند که رسانههای مناسب سن کودکان را برای این کار انتخاب کنند و مدت زمان استفاده از صفحههای نمایش مختلف را به ۱ ساعت در روز محدود کنند. این سازمان همچنین از والدین میخواهد برای نظارت بیشتر،َ با فرزند خود فیلمهای مناسب آنها را تماشا کنند و در مورد آن صحبت کنند.
اگر تصمیم دارید روی بازیهای کودک خود هم نظارت داشته باشید، بهتر است اپلیکیشنهایی را که برای کودکان و با هدف ارتقای مهارتهای آنها ساخته شدهاند را در اختیارشان بگذارید. در اپلیکیشن همبازی شما میتوانید یک شهربازی مجازی را در اختیار فرزندتان قرار دهید؛ بدون این که نگران باشید این بازیها تاثیر منفی بر آنّها داشته باشند. در واقع کار نظارتی، از عهده شما برداشته شده و توسط روانشناسان این برنامه انجام میشود تا هر بازی از ابعاد مختلف بررسی شود.

بار کنترل پرخاشگری فرزندتان را به تنهایی به دوش نکشید
در این مقاله تلاش کردیم راهکارهای مختلفی برای رفتار با کودک پرخاشگر ارائه دهیم، اما برخی از کودکان بیشتر از بقیه مشکل پرخاشگری دارند. اگر رفتار پرخاشگرانه کودک شما مکرر و شدید است، در مدرسه و سایر فعالیتهای او تداخل ایجاد میکند و منجر به حملات فیزیکی میشود، با روانشناس کودک مشورت کنید. با هم میتوانید ریشه مشکل را پیدا کنید. گاهی اوقات یک اختلال یادگیری یا رفتاری تشخیص داده نشده پشت پرخاشگری و عصبانیت کودک است یا گاهی پرخاشگری به مشکلات خانوادگی یا عاطفی مربوط میشود.
برچسبها: پرهام عامری , مرتضی عامری , فرزندپروری , والدین سمی




