برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی #مجتبی_دشتی

16ـ ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر چیست؟
ما در طی سالیان دراز مصرف مواد مخدر و پس از اولین بار مشکل، فشارها و بحرانهای ناشی از مصرف مواد مبادرت به قطع مصرف کردیم امّا متاسفانه ارادههای شخصیمان پاسخگو نبود. بعد از آن به افراد مختلف، دکتر روانپزشک مشاور و بیمارستانها پناه آوردیم اما هیچ کدام نتوانست آتش درونی ما را خاموش کند. اما با اولین حضورمان در انجمن با درک و احساس همسانی و تشابه با دیگر معتادان و اعضایی که دردهای ناشی از مصرف را همانند من تجربه کرده بودند بیشترین تاثیر را در فرایند بهبودی من گذاشت و برای بقای خود به این نتیجه رسیدم که هیچ چیز ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر را ندارد.
17ـ چرا احساس همسانی و همدلی بدین اندازه مهم است؟
دردهای که تا به امروز متحمّل شدهایم بیشتر به خاطر احساس تفاوتی بوده که از زمان کودکی تا به امروز گریبانگیر ما بوده و ما همواره فکر میکردیم که با افراد و دیگر سطوح جامعه متفاوت هستیم و همین حس ما را از آنها جدا نموده بود که منجر به تنهایی و انزوایمان در درازمدت گردید. امّا امروز با درک صحیحی که از قابلیت و استانداردهای خود داریم با احساس همسانی و همدلی فرصتی را برای رسیدن به آرامش و امنیت ایجاد مینماییم.

18ـ چگونه میتوانم اصول را در زمینههای مختلف زندگی تمرین کنم؟
یکی از اهداف کارکرد قدم ،اجرای آن در زندگی شخصیمان میباشد. مواقعی که خشم و عصبانیت سراغمان میآید، مواقعی که ناامیدی در زندگیمان مشهود است. مواقعی که روابطمان به دیگران به بنبست کشیده میشود و مواقعی که از خداوند دور شدهایم و در تمامی بحرانهای زندگی تمرین اصول اخلاقی و روحانی نهفته در برنامه میتواند ما را به رهایی و آزادی برساند.
19ـ چه مواقعی تمرین اصول برای من مشکل است؟
زمانهایی که فکر میکنیم استفاده از اصول ما را از هدفمان دور میکند یا اینکه نتوانیم به خواستههایمان دست پیدا کنیم و شاید دچار تردید شدهایم و اعتمادمان کمرنگ گردیده. در این مواقع تمرین اصول برایمان مشکل به نظر میرسد.

20ـ تمرین کدام یک از اصول روحانی برایم سختتر است؟
تمام اصول روحانی بعلت عدم درک و عدم احساس نیاز سخت خواهد بود اما وقتی به این نتیجه رسیدم که برای زندگی معنوی نیازمند تواضع ، خدمت ، رشد و ارتقاءدانش ، معنویت ، گمنامی ، صبر هستم برای دست یافتن به آنها تمامی سختی ها را به جان خریدم
برچسبها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی , محسن سمیعی
برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی #مجتبی_دشتی

11ـ پیام رساندن چه نفعی برای من دارد؟
پیدا کردن خود در گرو گم شدن در دیگران است، هر چه بیشتر به دیگران کمک کنیم بهتر به بازیابی خودمان کمک نمودهایم. همان طور که شنیدهایم تازهواردان مهمترین اعضای انجمن میباشد. اگر روزی برسد تازهواردی در انجمن حضور پیدا نکند و کسی نباشد تا به آنها سرویس دهد چطور میتوانیم آنچه را که داریم با دیگران در میان بگذاریم تا خود بتوانیم آن را حفظ کنیم. پیامرسانی در سطح شخصی و گروهی موجب میشود که من در چرخه و فرایند بهبودی باقی بمانم و پاکیام را تضمین کنم.
12ـ قدم دوازدهم و سنت پنجم چگونه با هم درآمیختهاند؟
سنت پنجم به صورت گروهی بستری را فراهم مینماید تا تازهواردان مراحل بهبودی را در جمع و گروه تجربه کنند و تنوع افکار را مشاهده نمایند و همچنین به گروهها کمک میکند تا دلیل اصلی موجودیتشان که رساندن پیام به معتاد در حال رنج است را ابراز نمایند و قدم دوازده افراد را به صورت انفرادی به بیداری حاصل از برداشتن قدمها میرساند تا رشد فردیشان را در قالب گروه به منصه ظهور برسانند و پیامی محکم و روشن را به همراه داشته باشند.
13ـ چه چیز باعث میشود که من در جلسات حضور مستمر داشته باشم و به برنامهی انجمن اعتماد کنم؟
با حضور در جلسات از احساس تنهایی و انزوا رها شدم، دوستان زیادی پیدا کردم مشاهدهی افرادی که توانسته بودند پاکی خود را حفظ کنند و سالها بود که از قید و بندها رها شده بودند در من دلیلی برای باور کردن بوجود آورد. کمک بدون چشمداشتی که در بدو ورودم مشاهده کردم دلیل دیگری بود، ضمن آنکه و همچنین در فرایند قدم پنجم هیچگاه اسرارم را از زبان کسی نشنیدم. و وجهه اجتماعی و پذیرفته شدن نیز دو دلیل دیگر بودند. استفاده از اصول انجمن هم دلیل دیگری بر اعتماد من بر انجمن میباشد.

14ـ خدمت با از خودگذشتگی و از روی عشق بلاعوض چیست؟ من چگونه آن را تمرین میکنم؟
البته عشق بدون چشمداشت مخصوص ذات حقتعالی است ما هر جور خدمتی که میکنیم توقع داریم. البته بهتر است که توقعات ما معنوی باشد بهطور مثال اگر به شخصی خدمت میکنیم یا قدمها را میآموزیم توقع داریم که او هم آن را انتقال دهد. خدمت با از خودگذشتگی یعنی کنار گذاشتن خواستهی خود و خط کشیدن روی خود و خواسته و مصلحت دیگران را در نظر گرفتن. ما با خدمت کردن سود روحانی میبریم. وبا اجرای اصول سعی در تمرین انتقال آنچه که رایگان در اختیارمان گذاشتهاند می نماییم.
15ـ چگونه یکی از اعضای توانست طوریِ مرا تحت تاثیر قرار دهد که هیچکس هرگز نتوانسته بود؟
قبل از آشنایی با انجمن هرآنکس که مشکلاتم را مشاهده می کرد با انتقاد و مغرضانه آنها را گوشزد می کرد . چیزی که تمایل و توجه ای به آن نداشتم اما با آشنایی با برنامه در اولین برخورد با راهنمایم متوجه شدم که تمام آن چیزهایی را که من به دنبالش بودم را به صورت پیشنهاد و برنامه ای که خودشان به اجرا گذاشته اندو از بحران گذر نموده اند را به من عرضه کردند و در بین گفته هایش هیچ توقع و چشمداشتی نبود و همین نقطه ی جاذبه و تاثیر ژرف در من داشت.

ن
برچسبها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی , محسن سمیعی
لغزش شکست نیست
• هر موقع که دوباره به سراغ مواد مخدر می روید بدانید که در واقع با زندگی خود بازی می کنید.
• در جلسات انجمن این شعار را بارها می شنویم که می گوید٫ این آخرین مصرفمان نبود که باعث بدبختی ما شد بلکه اولین بار مصرف مان بود. منظور از این شعار این است که با شروع دوباره مواد ما کنترل را از دست میدهیم و دوباره خود را در چرخه باطل قرار می دهیم؛چرخه ای که می تواند ما را با خطر مرگ روبهرو کند برخی از ما معتادان در حال بهبودی دوباره شروع به مصرف می کنیم؛به این گمان که می توانیم همان مقدار پیش از ترک را دوباره استفاده کنیم و این طرز فکر غلط باعث مرگ بسیاری از ما میشود. باید توجه داشته باشیم که پس از مدتی پرهیز از مواد مخدر میزان تحمل جسمی ما در برابر مواد مخدر به شدت کم می شود و به همین علت وقتی مصرف دوباره مواد مخدر را شروع می کنیم, میزان مواد مخدری که مصرف میکنیم به مراتب بیشتر از آن است که بدن ما بتواند آن را تحمل کند.
• مسئله جالب دیگر این است که بسیاری از ما که طعم بهبودی را چشیده ایم دیگر از مصرف مواد مخدر لذت نمیبریم اما دوباره مواد استفاده میکنیم چون این راهی است که یک عمر عادت کردهایم که با مسائل زندگی مان مقابله کنیم. استفاده از مواد آسان ترین و طبیعی ترین کاری است که ما بدون فکر کردن به آن رجوع می کنیم. با وجود این حتی در صورت لغزش باید توجه داشته باشیم که این یک شکست نیست. آیا کسی که از بیماری دیابت در عذاب است اگر یک روز شیرینی و شکر مصرف کرد پرهیز از شیرینی را کنار خواهد گذاشت،یا کسی که از ناراحتی قلبی رنج می برد اگر یک روز فراموش کرد تدابیری را که برای کنترل بیماریش لازم است انجام دهد آیا زندگی خود را به نابودی خواهد کشاند و دیگر برای درمان خود تلاش نخواهد کرد؟باید بدانیم که لغزش جزئی از فرآیند بهبودی ما محسوب می شود. بسیاری از ما به علت مزمن بودن بیماری لغزش می کنیم. علاوه بر این بهبودی از اعتیاد یعنی تغییر کامل طرز فکر و راه و رسم زندگی. این کار چندان آسانی نیست و بی تردید با پستی و بلندی و فراز و نشیب همراه است
• ما فقط با کارکرد دوازده قدم میتوانیم با زندگی جدید سازگاری و هماهنگی داشته باشیم. اگر دوباره مصرف مواد کردیم نباید خود را سرزنش کنیم بلکه باید با خود مهربان باشیم باید ماهیت بیماری خود را درک کرده و بدانیم که بهبودی از این بیماری تا چه اندازه سخت و دشوار است.
• بهترین طرز برخورد با لغزش این است که این حالت را برای خود نوعی تجربه به حساب بیاوریم و از خود بپرسیم لغزش میخواهد چه درسی به ما بدهد که به فرآیند بهبودی ما کمک کند. باید بدانیم که امروز کسی هستیم که حق انتخاب داریم میتوانیم از لغزش به عنوان بهانهای برای سرزنش کردن و احساس شکست و درماندگی استفاده کنیم و از این طریق بهانه ای برای ادامه مصرف مواد مخدر به دست آوریم یا اینکه با این پدیده به طور مثبت و نوعی تجربه آموزشی نگاه کنیم. می توانیم با خود بگوییم درست است که دوباره به سراغ مواد مخدر رفتم چون این کاری هست که یک عمر به طور غریزی و طبیعی با آن سرگرم بودم اما اجازه نخواهم داد تا این امر به ادامه مصرف و ناامیدی و بدبختی به کشاند. عقل و منطق خود را به کار خواهم بست و اجازه نخواهم داد تا دوباره اسیر و قربانی بیماری اعتیاد شوم چون امروز حق انتخاب دارم و علاوه بر این خدایی دارم که از من مواظبت می کند. به جای احساس ناامیدی و بدبختی به خاطر لغزش باید با یک طرز فکر حقیقی و مثبت به لغزش مان به عنوان یک تجربه نگاه کنیم، چون لغزش باعث می شود تا ما بهتر بتوانیم به ماهیت بیماری خود پی ببریم و یاد میگیریم که در آینده چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را نباید انجام دهیم تا بتوانم بهبودی خود را حفظ کنم اما باید توجه داشته باشیم وقتی که لغزش می کنیم بار دیگر کنترل مان را از دست میدهیم و وسوسه فکری و ویار جسمی ما دوباره بر میگردد،یعنی مغز و جسم ما دوباره فعال می شوند. احتمال اینکه بخواهیم مصرف مان را ادامه بدهیم بسیار زیاد است چون مصرف مواد به ما احساس لذت و آرامش می دهد گرچه می دانیم این راه سرانجام به بدبختی و جهنم ختم میشود.
نکته دیگر این است که بسیاری از ما ممکن است پس از لغزش احساس گناه کنیم و با خود بگوییم که ما انسانی ضعیف هستیم و در تلاش خود برای بهبودی از بیماری اعتیاد شکست خورده ایم. ممکن است بیماری ما بخواهد ما را گول بزند و متقاعد کند که برنامه دوازده قدم در مورد ما موثر و کارگر نیست یا اینکه غرورمان به ما اجازه ندهد که دوباره به انجمن بازگردیم. باید از چنین افکار و اندیشههای پرهیز کنیم و متوجه باشیم که این بیماری اعتیاد مان است که ما را دوباره به چنگ انداخته است. باید به یاد داشته باشیم که بسیاری از ما معتادین در حال بهبودی؛ لغزش کرده ایم و این اتفاق را جزئی از روند بهبود ایمان به حساب بیاوریم. بعضی از ما حتی سپاسگزار این تجربه بودهایم چون باعث کارکرده بهتره قدمهای مان شده است. نباید فراموش کنیم که طول پاکی همگی ما فقط ۲۴ ساعت است و هیچکس در بین ما به خاطر لغزش بهتر یا بدتر محسوب نمی شود. نباید فراموش کنیم که همه ما که در انجمن گرد هم می آییم معتادانی هستیم که با مشکلات روبرو هستیم. در واقع می توانیم با در میان گذاشتن تجربه های خود درباره لغزش به دیگران در این پدیده اطلاعات و آگاهی لازم را فراهم آوریم و از این کار خود احساس خوبی داشته باشیم که توانسته ایم به دیگران نکات تازهای درباره لغزش آموزش دهیم.نباید فراموش کرد که ما معتادان نیز انسان هستیم انسانی که از یک بیماری مزمن و جدی در عذاب است شاید لغزش این فرصت را فراهم آورد تا اطلاعات بیشتری درباره بیماری خود را به دست آوریم و بدانیم که با چه نوع بیماری سر و کار داریم و در نتیجه برای حفظ بهبودی خود هر روز بهتر از روز قبل از خود مواظبت و مراقبت کنیم.
برچسبها: مرتضی عامری , مجتبی دشتی , موسسه تسهیلگران مسیر توانمندی , محسن سمیعی





